خلاصه ماشینی:
"پس از پایان جنگ دوم جهانی،زمانی که شوروی نسبت به خروج نیروهای خود از ایران،سیاست مبهمی را در پیش گرفت و جنبشهای کمونیستی و گریز از مرکز جدایی خواه را در آذربایجان و کردستان ایران به راه انداخت تا بتواند همانند شرق اروپا و دیگر مناطق دنیا در این نواحی نیز حوزه نفوذ مستحکمی برای خود ایجاد کند؛ایالات متحده برای نخستین بار به مقابله با شوروی پرداخت و به عنوان یکی از قطبهای قدرت جهانی از ویرانههای جنگ سربرافراشت.
در سندی که ذیلا ارائه میشود توجه آمریکا را به این موقعیت خاص نشان میدهد: از نظر ژئوپولیتیک وسیع از سال 1971 اشتراک منافع مهمی در بین چین،ایران و ایالات متحده امریکا بوجود آمده است که پاکستان نیز یکی از حلقههای زنجیرهای آن (1).
چنین نگرشی در حوزهء ساختارهای اقتصادی امریکا از کارکرد و جایگاه بسیار بالایی برخوردار است؛زیرا جهتگیری عمومی آمریکا بر مسائل اقتصادی متمرکز گردیده بود،به گونهای که قبل از جنگ دوم جهانی هیچکس فکر نمیکرد ایالات متحده به خطار موضوعات سیاسی، معاملات اقتصادی خود را با کشورهای دیگر تحت الشعاع قرار دهد.
این روند از بهار 1994 آغاز گردید و در تابستان همان سال به اوج خود رسید به گونهای که شش ما بعد از این تاریخ مشخص شد که ایالات متحده برای انجام فعالیتهای اقتصادی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز به اندازهء مخالفت با فروش 20 فروند هواپیمای بوئینک به شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران،از خود واکنش نشان میدهد.
» 4-ایجاد ثبات منطقهای به تبع اهمیت موقعیت ایران و منطقه خلیج فارس و همچنین دستیابی آسان به منابع نفت و مسائل اقتصادی،مسئله دیگری که برای ایالات متحده آمریکا مطرح (1)."