خلاصه ماشینی:
"قسمت عمدهای از گزارش ایشان به این قرار است: پایه و مایهء هیجان اهل مشهد «اولین کیکی(ککی)که بکلاه خلق مشهد افتاد از این شد که دولت کارکنان خود را امر فرمود که کلاه را مبدل کرده و در محلی مناسب مردانه و زنانه انجمن شوند،قسمت دوم بتاخیر افتاد و کلاه اگرچه عملی شد ولی بعضی از خانه تا اداره و از اداره تا به خانه کلاه خود را به دست گرفته و در اداره بسر مینهادند و اگرچه در این دو قسمت ابدا مقصر نبودهاند زیرا تاخیر انجمن به لحاظ عدم استقرار محلی بود که مشهد سوای نقاط دیگر است و برهنگی سر هم مستند بحرارت هوا و غیره بود ولی اهالی به خیال خود حدس زدند که آقایان تمایلی باطنا به این دو قسمت ندارند لذا قدری جری شده و بیچارههای ساده[آیة الله]قمی را به سمت مرکز حرکت دادند و چنین گمان کردند که پس از رفتن ایشان شهر برهم میخورد و چون خبری نشد لذا جمعی گرد آمده تلگراف عاجزانهای...
جوانی شبها در مسجد گوهرشاد به منبر رفته قریب هزار نفر در پای منبرش گرد میآمدند اگرچه سخن از کلاه و غیره نمیراند ولی منبرش متعارفی نبود چون قدری شور شد، نظمیه از باب اسقاط تکلیف او را جلب به کمیسری کرد ولی چه شد نمیدانم همین قدر دیده شد که به فاصله یک شب باز به منبر برآمد در این اثنا آخوند ملا بهلول پیدا شده شب پنجشنبه 9 ربیع الثانی را در مسجد به منبر رفته حرفی نزد فقط مردم را برای شب جمعه وعده گرفت و صبح پنجشنبه بعضی از نقاط که روضهخوانی رفته بود و مردم را به آمدن شب ترغیب کرد،بعد از ظهر آن روز خبر رسید که بهلول را گرفتند معلوم شد یک نفر آژان به ریاست شریفزاده آجدان،او را از حرم گرفته برده در کشیک خانهء صحن عتیق توقیف کردهاند."