چکیده:
کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان برای رعایت اصول برابری حقوق و احترام به شخصیت زن تدوین شده است و هدف گسترش سعادت جامعه، خانواده و همچنین ایجاد زمینه هایی برای شکوفایی کامل قابلیت ها و استعدادهای زنان به وجود آمده است. بررسی ها نشان می دهد که عدم توجه به نقش جنسی ـــ که بخش مهم شخصیت انسان است ـــ و استعدادها و علایق طبیعی زن و همچنین آثار و تبعات این بی توجهی بر خانواده و فرزندان، مشکلات عمده تربیتی را در پی خواهدداشت که در خور توجه و مطالعه است. این مقاله در صدد است که نکات روانشناسانه و تربیتی این کنوانسیون را بررسی کند و خوانندگان محترم را به قضاوت عالمانه بنشاند.
خلاصه ماشینی:
"بنابر آنچه گفته شد، اگر زن بتواند ویژگیهای گفتهشده را بهعنوان ارزشهای وجودی خویش پذیرا شود و براساس نظریه کراثول نه تنها آنها را پذیرا شود، بلکه بهمرحله رجحان، پایبندی و تعهد به این ویژگیها دست یابد، هم خود از سلامت روانی برخوردار میشود، و هم در ایفای نقش مادری موفق خواهد بود؛ زیرا بنابر نظریه روانشناسان انسان برای دسترسی به سلامت روانی، نیاز دارد که علاوه بر تامین خواستههای مادی خویش به نیازهای روانی خود پاسخ دهد.
تحقیقات نشان داده است که در کودکان تا سن پنج ـــ شش سالگی ثبات جنسی به طور کامل به وجود نیامده است؛ بنابراین اگر نقش والدین تغییر کند، درک خود از جنسیت آنها به مخاطره میافتد و با ورود به مدرسه، رفتار مناسب به جنس خود را نشان نمیدهند و این امر سبب قضاوتهای ناپسند اجتماعی درباره کودک خواهد شد و در آخر به برداشتهای نامطلوب کودک از خود منجر میشود.
14 بنابراین بر اساس یافتههای تحقیقاتی در صورتی که زنان بخواهند از حقوق مساوی مردان برخوردار شوند و دوشادوش آنها مسوولیتهای اجتماعی را بپذیرند و در نقشهایی غیر از نقش زنانه خود انجام وظیفه کنند، خسارتهای جبران ناپذیری به خود و اعضای خانواده و به خصوص کودک و نوجوان وارد میکنند که میتواند زمینه انحرافات واختلالات رفتاری آنان را در مراحل بعدی زندگی سبب شود که این یافتهها مغایر با ماده یازدهم کنوانسیون مبنی بر حق مساوی مشارکت زنان با مردان در امور سیاسی است که با توجه به همین ماده در گزارش کمیته به کشور مصر در سال 2001 آمده است: «باید در قوانین داخلی خود تجدید نظر کند و به جای نقش زنان در امور خانواده، حضور اجتماعی آنان منظور شود»."