چکیده:
در نظامهای مردمسالار،انتخابات مهمترین روش برای شناسایی اراده و اعمال حق حاکمیت عمومی است.کنش انتخاباتی یا رأی تابع عوامل متعددی است.این عوامل در مطالعات انتخاباتی در ذیل چهار مدل انتخاب رأی،شامل مدل عقلانی،هنجاری،شناختی،و آنتروپی دستهبندی و تحلیل میشوند.در مدل عقلانی تأکید عمده بر سودمندی رأی،در مدل هنجاری تأکید بر هویت حزبی و فشارهای هنجاری رأی،در مدل شناختی تأکید بر تجارب شناختی رأیدهنده و در مدل آنتروپی،تأکید عمده بر شفافیت تبلیغ نامزدهاست.در مقاله حاضر،براسس تحلیل فرانظری رأی،همه وجوه محتمل رأی در مدل نظام کنش انتخاباتی تئوریزه و براساس آن،چهار خردهنظام رأی،شامل رأی اقتصادی،رأی سیاسی،رأی فرهنگی و رأی اخلاقی از هم تفکیک و سپس عناصر اصلی و سازنده هر خردهنظام و الزامات ساختاری آن مشخص گردیده است.براساس مدل پیشنهادی انتخاب رأی؛عنصر اصلی و تعیینکننده تصمیم به رأی اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی به ترتیب سودمندی،اثربخشی،بیتناقضی معنایی و سازگاری هنجاری رأی است.تعیینکنندگی و برجستگی هریک از چهار نوع رأی مذکور در نظام کنش انتخاباتی،متناسب با الزامات ساختاری مربوط و مشخص میگردد.در شرایط کمبود منابع رفاهی و نابرابری توزیعی الزام به رأی اقتصادی،در شرایط ضعف کارایی نظام تصمیمگیری الزام به رأی سیاسی،در شرایط ناهمگونی فرهنگی سیاسی الزام به رأی فرهنگی و در شرایط همگونی فرهنگی سیاسی جامعه، الزام به رأی اخلاقی در نظام کنش انتخاباتی بیشتر میشود.با توجه به روابط متقابل در بین خردهنظامهای کنش انتخاباتی، اصلیترین ملاحظه روششناختی در استفاده از مدل مذکور،تأکید بر علیت ساختاری و حلقههای علی(در مقابل علیت مکانیکی یا یک طرفه)و استفاده از توابع ساختاری در تحلیل دادههای تجربی مربوط است.
خلاصه ماشینی:
"2. مدل هنجاری رأی2 براساس این مدل که در ادبیات مطالعات انتخاباتی به«مدل میشیگان»معروف است، آگاهی رأیدهندگان در مورد سیاست ناچیز و اطلاعاتشان درباره مسائل سیاسی ناقص است و آنها نهایتا به احزاب و گروههایی رأی میدهند که برنامههای سیاسی آنها را دوست ندارند و لذا انتخاب رأی آنها کمتر تحت تأثیر آگاهیهای آنهاست،بلکه بیشتر متأثر از هویتهای حزبی و گروهی است که در ابتدا در خانواده و -------------- (1).
پیشنهاد یک مدل مفهومی برای تحلیل رأی برحسب مدلهای انتخاب رأی که پیش از این مورد اشاره قرار گرفتند،این معنا حاصل میشود که هر کدام از صاحبنظران سعی دارند با تأکید بر وجه خاصی از رفتار انتخاباتی،مدل پیشنهادی خود را برای تحلیل رأی ارائه دهند و این تأکید نیز با کمتوجهای و یا نادیده گرفتن وجوه دیگر رأی همراه است.
در یک سطح از انتزاع، نظام کنش انتخاباتی را میتوان نظام تعامل اجتماعی رأیدهنده-کاندیدا و حکومت تلقی نمود که برای حفظ انسجام و ثبات سیاسی (I) جامعه انجام میگیرد و توسط نوعی دلبستگی عاطفی بین این سه کنترل میشود.
لکن چنانچه رأی را صرفا به عنوان نظام تعامل سیاسی بین رأیدهنده-کاندیدا و حکومت برای دستیابی به اهداف جمعی یا رسیدن به یک تصمیم جمعی (G) تلقی کنیم،در این صورت رأی یک نوع کنش سیاسی است که توسط قدرت کنترل میشود.
ج-اگر خردهنظام اخلاقی(فضای انسجامی)رأی،تعیینکنندگی بیشتری در نظام کنش انتخاباتی پیدا کند، بر دیگر خردهنظامهای رأی،اثر محدودکننده خواهد داشت و جنبههای ابزاری،غایی و نمادی رأی تحت کنترل جنبه هنجاری آن قرار خواهد گرفت."