چکیده:
علم در دورهء معاصر بهویژه در علم فیزیک که فقط با کاربرد معادلات ریاضی قابل تبیین است،بدون پیشفرض فلسفی-الهی یا مادی-قابلیت تفسیر جهان را ندارد.
روابط علم و دین بهویژه رابطهء اسلام با علم به شرح زیر است:
اول)رابطهء مکمل بودن که به دو گونه است:الف-برخی از گزارههای علمی مقدمهء برخی گزارههای دینی است؛ب-غایت گزارههای علمی مقدمهء غایت گزارههای دینی است.
دوم)رابطهء وحدت و تطابق برخی گزارههای علمی دین عین برخی گزارههای علمی است سوم)هیچ گزارهء علمی متعارض با هیچ گزارهء دینی نیست.
جهعارم)بسیاری از گزارههای علمی هیچ ارتباطی با گزارههای دینی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"ویژگیهای علم در این دوره عبارتند از: 1)بهرهگیری از روش تجربی در تبیین و تفسیر پدیدههای عالم طبیعت؛ 2)پرهیز از مداخلهء فرضهای فلسفی در تجریه و تحلیل حوادث و بنا نهادن علم بر پایهء آن فرضها؛ 3)اعتقاد به اینکه مفاهیمی که از طریق تجربه و آزمایش کسب میشوند،یعنی مفاهیم علمی باز نمود حقیقی جهان عینی هستند؛ 4)بیان قوانین علمی به زبان ریاضی.
در آغاز پیدایش علوم جدید در غرب تا اوایل قرن بیستم زبان علم زبان حکایت و توصیف واقعیتهای جهان عینی است و مفاهیم علمی المثنای دقیق و کامل طبیعت است،ولی امروز این نگرش اصالت واقع خام نام گرفته است(باربور،ص 191).
با بررسی آیات قرآن میتوان گفت که از مهمترین اهداف آیات علمی قرآن،اثبات وجود خدا و معاد است تا جایی که بعضی ادعا کردهاند: «سورهای در قرآن یافت نمیشود،بهویژه سورهای مکی،مگر اینکه در آن اشاره یا تصریحی به عالم هستی و تأمل در نظم و خلقت آن باشد تا سمع و بصر و حواس و عقل بشر را برای تفکر در خلقت الهی تحریک کند آنگاه از مخلوق به خالق و از طبیعت به ایجادکنندهء آن و از مسبب به سبب و از صانع پیببرد»(شحاته،ص 30).
میتوان در جمعبندی چنین نتیجهگیری کرد که راهحل اول و دوم از چنان عقلانیتی برخوردار است که بسیاری عالمان دینی و غیردینی بر آن اتفاقنظر دارند،ولی دیدگاه سوم را نه تنها اکثریت عالمان علوم تجربی نپذیرفتهاند،بلکه حتی عالمان علوم دینی بهویژه فیلسوفان نیز آن را نادرست دانستهاند،زیرا در این موضوع که علوم تجربی واقعنمایی از آفرینش مینماید یا اینکه آیت و نشانهء الهی است و قابلیت شناخت آن مسلم است اتفاقنظر دارند(طباطبائی،اصول و روش فلسفه رئالیسم)."