چکیده:
یکی از وجوه بلاغت قرآن کریم, روابط معنایی بخشهایی از کلام با یکدیگر به روش
ایهام میباشد. این شیوه که متضمن آرایههای متنوعی از بدیع معنوی است، علاوه بر
آراستن سخن و مدخلیت در اعجاز قرآن از لحاظ فصاحت و بلاغت به گونه ای در قرآن به
کار رفته که در خدمت القاء معنی و تفهیم آن به مخاطب با بیان شیواتر قرار گرفته است
و این امتیاز بزرگ بلاغت قرآن است که زیبایی لفظ نه تنها معنی را محدود و مقید
نمیکند، بلکه موجب شیوایی و رسایی افزونتر آن است. قرآن, روش ایهام را از طریق
آرایههایی چون توریه، ایهام تناسب، تبادر، استخدام، توجیه، استتباع و مانند آن به
کار بسته است.
خلاصه ماشینی:
"مخاطب به سبب کاربرد همین کلمه در مصراع اول در معنی مردمک چشم, گمان میکند که مقصود از آن در مصراع دوم هم همین معنی است، اما به قرینه معنوی, گوینده معنی دورتر از ذهن شنونده را که انسان میباشد، قصد کرده است.
3) توریه مبینه: یکی از ملازمات معنی بعید در کلام ذکر گردد5 مانند والنجم والشجر یسجدان (الرحمن، 6) یعنی متبادر به ذهن مخاطب از کلمه نجم به سبب توالی این واژه بعد از شمس و قمر، همان معنی ستاره است، اما مقصود, معنی بعید از ذهن این واژه یعنی گیاه ساقه کوتاه است که شجر از ملازمات این معنی نجم میباشد.
2) کلمه مورد نظر در یک معنی به کار رود، سپس ضمیری که به آن کلمه رجوع میکند، در کلام بیاید که معنی دیگر کلمه از آن مراد باشد، مانند: نبات عارضش نرخ شکر بشکست پنداری مگر بر آب حیوان رسته این ریحان جان پرور نبات در مصراع اول در معنی نوعی قند و شیرینی به کار رفته، اما در مصراع دوم، ضمیر اشاره «این» که به نبات بر میگردد، معنی دیگر این کلمه که گیاه و روییدنی است، از آن اراده شده است و مانند آیه کریمه ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین (مؤمنون/ 12 / 13) مراد از انسان در آیه اول آدم ابوالبشر است و مراد از ضمیر عائد بر آن در آیه دوم هریک از بنی آدم میباشد."