خلاصه ماشینی:
"وبر بر این باور است که هنجارها و آرمانهای الزامآور از نظر علمی قابل اثبات نیستند،و در نتیجه«برنامه»ای برای عمل( sixarp )وجود ندارد؛اما از این گفته چنین بر نمیآید که«چون احکام ارزشی ماهیتا«ذهنی»هستند،آنها را به قلمرو بحث علمی راهی نیست.
در این صورت آیا نگرانی بعضی از فضلا و ادبای ما از اینکه تحولات سیاسی و اجتماعی آینده ممکن است به«فردگرایی»و«دموکراسی»افراطآمیز گرایش باید مسخره نیست؟و همچنین سخن کسانی که میگویند«آزادی واقعی»فقط زمانی شکوفا میشود که «هرج و مرج»کنونی در عرصهء تولید اقتصادی و«بازیهای حزبی»در پارلمانهای ما،جایشان را به«نظم اجتماعی»و«ساختاری انداموار»بسپارند؟-این سخن مبین انفعال و سترونی اجتماعی در سایهء یگانهقدرت گزیرناپذیر عصر ماست:دیوانسالاری دولت و اقتصاد!با توجه به این واقعیت خطیر که دیوانسالاری به گونهای مهارناپذیر رو به گسترش دارد،پرسش دربارهء سرنوشت و نیز صور آتی سازمانهای سیاسی جامعه فقط به این صورت قابل طرح است که 1)با درنظر گرفتن جریان سهمگین و دامنگستر دیوانسالاری،آیا اصلا میشود چیزی از تهماندههای آزادی در عرصهء«فردگرایی»را به هر شکل و هر معنا حفظ کرد؟31 هشت سال پیشتر(در 1909)،وبر کلمات و تعبیراتی مشابه را بر ضد کسانی که در مقام توجیه عقلانی شدن برآمده بودند به کار برده بود،هرچند که او خود به این نتیجه رسیده بود که ایستادگی در برابر«ماشین انسانی»کاری بیهوده است.
33 تنها پرسشی که وبر طرح آن را در قلمرو مسألهء عقلانی شدن دیوانسالارانه موجه میداند این است که در برابر این جریان که نزدیک است تا سراسر زندگی را در کام خود فروکشد،چطور میشود به نحوی بقایای«آزادی عمل فردگرایانه»را حفظ کرد."