خلاصه ماشینی:
چنانچه یهود مدینه تا زمانی که بر همپیمانی خود پایدار بودند در کلیه حقوق اجتماعی که مسلمانان از آن بهرهمند بودند سهیم بودند و قضاوت الهی پیامبر(ص) طوری بود که یودیان بنیقریظه که حقوقشان توسط همکیشانشان (یهود بنینضیر) پایمال و تضییع میشد جهت اعاده حیثیت و شخصیت پایمال شدهشان به آن حضرت پناه میآوردند و این در زمانی بود که یهود و نصاری در دیگر سرزمینها در زیر انواع فشارهای حکومتهای اجائرانه بسر میبردند و با هر بهانهای هزاران تن از آنان به قتل میرسیدند.
الف ـ علل مخالفت یهود مدینه با پیامبر اکرم(ص) یهود مدینه مخالفتشان با دعوت جدید به خاطر دیانتشان نبود، چون اینان نه در زمان اسلام و نه در دوره جاهلیت با مشرکان و بتپرستان مبارزه عقیدتی نداشتند و هیچگونه تبلیغی برای یهودیت در میان قبایل عرب دیده نمیشد، حتی یهود در اماکن مذهبی خود «مدارش» وقت خود را عوض عبادت صرفا برای گفتگو و صحبت در امور دنیوی و شئونات زندگی مصروف میداشتند: عامّه یهود هم در دین خود بصیرت و آگاهی نداشتند و همانطوری که قرآن اذعان دارد در امور دینی و عبادی خود تابع و مقلّد محض علمای دینی خود بودند چنانچه آیه 32 سوره توبه به این مطلب اشعار دارد: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دوناللّه» بنابراین یهود درد دین نداشت و علل مخالفت این قوم را باید در چند امر جستجو نمود: 1ـ یهود قومی نژادگرا بودند و غرورشان اجازه نمیداد که پیامبری از غیر بنیاسرائیل را به پیغمبری بشناسند.
یهود بنیقریظه با اینکه با پیامبر اکرم همپیمان بودند و یکی از موارد آن الزام دوطرف برای دفاع از مدینه بود نه تنها از شهر خود در مقابل احزاب دفاعی نکردند بلکه در سختترین شرایط که مسلمانان گرفتار تهاجم کفار بودند بر علیه مسلمانان دست به کار شده و عهدشان را نقض کردند.