خلاصه ماشینی:
"یحیی کمال و احمد هاشم که از اساتید بزرگ این دوره به شمار میرفتند، همگام با سرودن شعر در اوزان عروضی و سنتی،ساده کردن زبان در شعر را نیز به نام خویش ثبت کردند.
در سال 1928 دستهای با عنوان«هفت مشعلدار»با هدف و ادعای اینکه شعر هجایی را به آهنگ و حال و هوا و فضایی دیگرگون و همچنین با محتوایی تازه ارائه میکنند پا به میدان گذاشتند؛اما به علت سطحی بودن این حرکت،عمر زیادی نکردند و از هم پاشیدند تا آنجا که حتی بیشتر آنها از شعر برای همیشه خداحافظی کردند.
از این گروه تنها ضیاء عثمان صبا تا دم مرگ به شعر گفتن با جدیت ادامه داد و در شعر ترکیه نیز جایگاهی برای خویش دست و پا کرد.
مدتی بعد، اوکتای رفعت که از گروه غریب بود به این جریان پیوست،اما عمر این دوره از شعر ترکیه نیز بسیار کوتاه بود شاعران برجستهء این دوره،بعدها هرکدام با روش و نگرش جداگانهای،محتوای اشعارشان را دگرگون ساختند.
ناظم حکمت در سال 1902 در ترکیه به دنیا میآید و در سال 1963 در مسکو از دنیا میرود او از وقتی خودش و شعر را شناخت یا خود را در زندان دید و یا کوله بار غربت بر دوش راهی هرکجا که بتواند در آنجا فریادش را به گوش ستمدیدگان جهان برساند و بر علیه ظلم و بیداد سخنی بر زبان بیاورد.
حکومت به هیچوجه ناظم حکمت را به عنوان یک شاعر و نویسنده آزاد تحمل نمیکرد،به همین دلیل،حتی اگر تا امروز میبینیم که در معرفی شعر ترکیه نامی از ناظم حکمت به میان نمیآید،چندان غریب نیست."