خلاصه ماشینی:
"بیت زیر شاید به همین موضوع اشاره میکند که: اهل صورت غرق گفتار مناند اهل معنی مرد اسرار مناند22 و یا در جای دیگر میگوید: کسی کز روی ظاهر شعر بیند ز بحر شعر من کی قعر بیند برون گیر از سخن راز کهن را زبور پارسی خوان این سخن را و این بدان معنی است که او راه دشوار نفوذ به باطنی که امروزه آن را ضمیر ناخودآگاه میخوانند طی کرده و چنانکه از آثارش پیداست مکنونات آنرا دریافته و آنها را با شعور آگاه (The conscious mind) دمساز گردانده یعنی که نسبت به وجود و کیفیت عمل و نیروی آنها معرفت حاصل کرده است.
همچنین از پی داستان انگشتری سلیمان اظهار میدارد: چو کارت با خود افتادست پیوست سفر در خویش کن بیپای و بیدست اگر در خویشتن یکدم بگردی چو صد دل دان که در عالم بگردی ترا یک ذره در خود عیب دیدن به از صد نور غیب الغیب دیدن6 به این ترتیب،عطار نه فقط جایگاه خاتم را در خویشتن معین کرده و وابستگی به متعلقات و افزونطلبی را به هیبت اژدهایی که مانع دست یافتن به آن میشود معرفی کرده است،بلکه با ابیات فوق،شیوهء از میان برداشتن موانع را نیز که منطبق با یکی از اصول روانکاوی است،خاطرنشان ساخته است،بدین معنی که انگیزهء ناشناختهء عیب اخلاقی یا رفتاری را که در ضمیر ناخودآگاه نهفته است چون کشف کردیم و آنرا به شعور آگاه منتقل ساختیم-یعنی که هرگاه ارتباط بین انگیزهء پنهان و عیب آشکار را دریافتیم-آن عیب خودبهخود مرتفع میگردد،و یا به تعبیر روانشناختی،«من»از بند عیب رهایی مییابد،همانگونه که در حکایت بلقیا و عفان،چون بلقیا به اژدها نزدیک شد،اژدها سوخت و تبدیل به ذغال گشته از بین رفت."