خلاصه ماشینی:
"اما این که چرا حضرت به دعوت کوفیان, اعتماد کرد و راه کوفه را در پیش گرفت و چرا مثلا به یمن یا بصره یا خراسان که گرایش های علوی داشتند و به انحای مختلف آمادگی خود را برای حمایت از نهضت امام حسین(ع) اعلام کرده بودند, نرفتند, نیاز به کنکاش های تاریخی و شناخت عمیق آن روزگار دارد; گو این که یک سوی این مباحث, سر از مسائل اعتقادی در باب امامت و عصمت امامان درمی آورد و باید در جای خود از آنها سخن گفت.
آن گروه از سخنان سیدالشهداء که حکایت از جور و ناجوانمردی های حکومت بنی امیه می کند, آن را از (صلاحیت) کافی برای ادامه حیات, ساقط می کند; آن دسته از سخنان و عبارات حضرت امام حسین(ع) که بیعت با یزید را از منکرات می شمارد, حکومت خاندان اموی را فاقد (مشروعیت) نشان می دهد, و بالاخره لبیک به مردم کوفه و اجابت دعوت های آنان, حاکی از عدم مقبولیت یزید و سلسله اموی است.
57 افزون بر همه اینها, مسلمان چگونه و به چه بهانه ای می توانند در شهادت فرزند پیامبرشان, به عزا ننشینند و آن را زنده نگه ندارند, در حالی که پیامبر اسلام(ص) حتی هنگام ولادت حسین(ع) و سال ها پیش از وقوع حادثه عاشورا, بر او گریست و بنا بر اخبار بسیاری که در کتب فریقین جمع است, حضرت(ص) بارها, این حالت حزن و اندوه را از خود نشان داده است.
این موضوع, یعنی فلسفه و فواید عزاداری برای امام حسین(ع) خود مقوله دیگری است که نیاز به فحص و مجال فراخ تری دارد; آنچه تاکنون گفته آمد, نشان دادن ریشه های این مسئله در متون روایی و نصوص دینی, و پاسخ به انواع مخالفان آن بود."