چکیده:
این گفتار،معرفی چند نسخه خطی است از چهار مجموعهء شخصی در شهر لاهور پاکستان،که نویسنده به تفصیل به شناساندن آنها میپردازد.60 نسخهء شناسانده شده در این گفتار،-به جز دو سه مورد عربی-همه به زبان فارسی است.بخری مانند سراج اللغة،نسخهء مختصر به فرد،بعضی مانند دیوان نوری به خط مؤلف،بعضی مانند جامع الفواید مفصل و چند دانشی،و برخی مانند تفاسیر معرفی شده، فارسی کهن است.این نسخهها،ریشهء کهن اندیشه و زبان پارسی در شبه قاره را نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"از آقای غوری خواهش کردم که اجازهء فتوکپی نسخه دهد،با خوشروئی اجازه داد و اکنون به مدد آن عکس توانستم در بارهء این مثنوی به تفصیل بنویسم: آغاز مثنوی: الهی روشنی در دل بیفزایی تجلی نور خود از اسرار بنمایی[کذا] (ص 2) دربارهء شاعر: برای چه تخلص وحشی کردی؟ که وقت ضعف خوردی جام سردی رسیدش عمر قمری شش ده پنج نمییابد درین وقت از خرص کنج فتح نام محمد بد غریب این ز قوم خاجهایی[خواجههایی]شد قریب این بیامد از رجوع شاه قتال بقسمت آب و دانه در سهی وال (ص 6-7) ممدوح شاعر: بسرداری فتح خان از بلوچان که برما نیست فارغ شد ز چون جان پدر قلعهای به سنگان بود رهن پسر بگرفت کل از زور آهن چو ایزد نام او را فتح خان کرد رعیت از شعائش؟قوت جان کرد اگر خانان نوازند مر گدایان تعجب نیست این کار از فتح خان (ص 7) تألیف قصه: چو قصه هیر بد به دیار هندی به پنجابی زبان و یا به سندی به پارس لفظهایی در برفتم(؟) به شیرین وزن او را سلک سفتم یکی دهقان از کلری سنگرا نواب نام او،بیداست،لنگ پا طریقی خوش طباعی شد..."