خلاصه ماشینی:
"به جای آنکه باکاربرد علم مشکلات و مسائل بشری را حل کنیم درست برعکس علم یک کالای جذاب در بازار است مانند ساختن ایستگاههای انرژی اتمی یا پایگاههای دستگاههای پیشرفته جاسوسی،مهندسی هوش مصنوعی و تولید و تهیه نوزاد آزمایشگاهی از نقطه نظر ژنتیک که همه در مورد رونق آن صحبت میکنند و هیچ کس این پرسش را مطرح نمیکند که پیامد تبدیل علم به کالا بدون توجه به نیاز مبرم بشر و مضرات زیست محیطی چه فاجعهای ممکن است برای بشر قرن بیست و یکم به وجود آورد؟بدون شک پرسشهای مربوط به ارتباطات و جامعه اطلاعاتی به طور فزایندهای افزایش یافته است.
حال اینجا این پرسش مطرح است که آیا این به استقلال سردبیران مربوط است که آزادانه اطلاعاتی را که میخواهند از طریق رسانههای الکترونی پخش کنند؟و پرسش دیگر اینکه آیا این آزادی جزء حرفه روزنامه نگاری است؟آیا آنها آزادند عقاید خود را مطرح کنند حتی بدون ترس از دست دادن شغل خود؟یا آزادی به حدی است که افراد عادی جامعه بتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را آزادانه دریافت کنند به ویژه درباره همه موضوعاتی که در زندگی و منافع آنان دخیل است.
فصل سوم:مالکان نشریات،سردبیران و روزنامه نگاران این بخش بیشتر به روابط روزنامهنگاران و مالکین روزنامهها در غرب به خصوص انگلیس توجه دارد و هریک از روزنامههای مردمی را با ویژگیهای محتوایی و همینطور با توجه به تنشهایی که از نظر آیین رفتاری با سردبیران و سیاستمداران به وجود میآورد تشریح میکند."