خلاصه ماشینی:
"پس در این رمان به میزان فراداستانی بودن توجه نشده است،همان طور که در برخی از آثار،نیت فراداستان نوشتن نیز در کار نیست،و آن وقتی است که تمهیدات فراداستانی نه برای ترغیب خواننده به تأمل در باب غیرطبیعی بودن تمهیدات قراردادی ناتورالیسم،بلکه بیشتر برای خلق حال و هوا و تأثیری غریب و یا تثبیت داستان واقعگرایانه- نمادین به کار میروند.
رمان دایرة المعارف (9691)،اثر ریچارد هورن،آمیزهی جالب توجهی است،از این لحاظ که بخش اعظم دل مشعولی خواننده معطوف داستانی بسیار قراردادی دربارهی شخصیتهایی بسیار واقعگرایانه میشود؛اما تمامی اطلاعات مربوط به پیرنگ اصلی داستان و مجموعهی جالبی از نکات مخلف به واسطهی تمهید مداخل الفبایی،مانند آن چه در دایرة المعارفها میبینیم،و ارجاعات مختلف به خواننده ارایه میشود.
رمان اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، اثر ایتالو کالوینو،تنها دو سطح اصلی و قدری از سطح داستان را به کار میگیرد،اما آن قدر خواننده را با امکانات موجود خود به ریشخند میگیرد که میتوانیم با خیال راحت آن را فراداستان بدانیم،در این رمان،کاربرد سطوح به خود آگاهی آشکارتر نزدیکتر است تا به مبالغه در سختارها.
هدف آنها ار این کار میتواند بهرهبرداری مستقیم از تناقض به عنوان مضمون باشد(مانند داستان تداوم پارکها،نوشتهی خولیو کور تازرا،که در آن خود خواننده به قربانی تبدیل میشود)و یا بازی و سرگرم شدن با آن(مانند کاری که در رمانهای At Swim-Two-Birds و دغدغهی مولیان شده است)."