چکیده:
ویلهم دیلتای از نظریهپردازان مهم علوم انسانی و مباحث هرمنوتیکی است که در علوم
انسانی، معرفتشناسی مستقلی را ایجاد کرد. نگاه دیلتای به هرمنوتیک از زاویه عینیت
بخشیدن به علوم انسانی است. هسته اصلی پروژه دیلتای، تفاوتگزاردن بین علوم انسانی
و علوم طبیعی است؛ لذا موضوع اصلی در هرمنوتیک دیلتای، نه شناخت متن و نه شناخت
معنای متن، بلکه شناخت زندگی و حیات متبلور شده و ظهور یافته در متن است. دغدغه مهم
دیلتای، هجمه پوزیتیویسم بر عینیت و واقعیت علوم انسانی است. او تلاش کرد با ارائه
ضابطه و ملاکی برای عینیکردن علوم انسانی، نشان دهد که این علوم نیز در ردیف علوم
طبیعی، عینی، ارزشمند، معتبر و واقعنما هستند. از منظر دیلتای، معرفت به علوم
انسانی از طریق جایگزینی خود به جای مؤلف (به معنای عام) صورت میگیرد و بطور کلی،
پیشفرض هر علم انسانی، وجود قابلیت جایگزین کردن انسان در زندگی ذهنی و درونی
دیگران است. بهدیگر سخن از دیدگاه دیلتای فهمیدن عبارت است از کشف خود در درون
مؤلف.
این نوشتار ضمن پرداختن به پیشزمینههای اثرگذار بر هرمنوتیک دیلتای، گزارشی کوتاه
از مبانی هرمنوتیکی وی را ارائه میکند.
خلاصه ماشینی:
"اما موضوع علوم انسانی، خود فاعل شناسا یعنی خود انسان شناسنده را هم دربرمیگیرد؛ زیرا در این علوم، ما به معرفت تجلیات (manifestations) و مظاهر و آثار انسانی اشتغال داریم و چون آدمیان در هویت بشری با هم مشترک هستند، لذا با شناخت خود و قراردادن و جایگزینی خود در وضعیت تاریخی موضوع مورد نظر، میتوان پدیدآورنده آن موضوع را هم شناخته و به درکی مشابه او در ابداع و ایجاد و تألیف آن موضوع دست یافت.
از دیدگاه او ما برای فهم موضوعات علوم طبیعی و فیزیکی، تنها به تبیین آنها بسنده میکنیم و هیچگاه نمیتوانیم در درون خود، نمونهای از آن بیابیم تا با رجوع به آن و در واقع با شناخت درونی خود، آن شیء خارجی را هم بشناسیم، اما در علوم تاریخی، ما به دنبال فهم کسانی میگردیم که حوادث و آثار تاریخی را به وجود آوردهاند و چون آنها نیز همچون ما انسان بوده و همگی (مؤلف و مفسر ) دارای هویت یکسانی هستیم، در نتیجه در پی کشف و فهم یک فعالیت انسانی هستیم که مثل و مانند آن در درون خود ما وجود دارد.
روانشناسی، پدیدارشناسی و هرمنوتیک تاکنون گفتیم که دیلتای کار خود را نقد عقل تاریخی میدانست؛ یعنی ابداع یا کشف مبانی نظری برای درک فهم پدیدههای تاریخی که جلوه (manifestation)های حیات انسانی هستند و چون همه در انسانبودن مشترکند، پس میتوان حالت درونی پدیدآورندگان حوادث و متنهای (به معنای عام) تاریخی را در خود بازسازی کرد."