خلاصه ماشینی:
"4 - «اسپرلینک» علمالنفس را اینگونه تعریف میکند: «روانشناسی عبارت است از مطالعه جنبههای مختلف رفتار وارتباط آنها با یکدیگر یعنی فعالیتهائی که اغلب با کارهایبدنی همراه هستند به عنوان رفتار در روانشناسی مورد بحث واقعمیشوند.
روی این اصل است که در حال حاضر به جای روانشناسی بیشتر ازواژه رفتار شناسی استفاده میشود چنان که مولف کتاب «مقدمهروانشناسی عمومی» در صفحه 66 کتاب خود از «واتسن» یکی ازروانشناسان آمریکا، روانشناسی را اینگونه تعریف میکند: «روانشناسی علمی است که مربوط به هوشیاری نیست، بلکه مربوطبه رفتار است».
از اینرو «نرمان مان» دانشمند غربی (متوفای 1951میلادی)مینویسد: «امروزه روانشناسی را معمولا به علم رفتار تعریف میکنند امانکته قابل توجه این است که کلمه رفتار چنان معنای گستردهاییافته که اینک اغلب شامل چیزهائی شده است که سابقا جزءهوشیاری محسوب میشدند».
فرایندهای شخصی و خصوصی از قبیل تفکردر حال حاضر«رفتار درونی» تلقی میشوند چنان که «کنت کلارک وجورج میلر» (متوفای 1970میلادی) مینویسند: «روانشناسی معمولا به عنوان مطالعه علمی رفتار تعریف میشود وموضوع مطالعه آن شامل فرایندهای رفتاری قابل مشاهده از قبیلحرکات، بیانگر گفتار و تغییرات «فیزیولوژیایی» و نیزفرایندهائی است که صرفا حاصل استنباط هستند مانند تفکر ورویا» (8) .
در کتاباصول روانشناسی عمومی، ص 30 چنین مینویسد: «روانشناسی (یا بهتر بگوئیم رفتارشناسی) کیفیت رفتارموجودات(ارگانیزم) را با استفاده از روشهای علمی مورد بررسی وتحقیق قرار میدهد، برای روانشناسی یک تعریف کلی ذکر میکنیم تابتواند از جمیع جهات جوابگوی نظریات مطالعه علمی رفتار باشد: «دانش روانشناسی درباره مجموع وقایع قابل تحقیق که ارتباط بارفتار موجودات زنده دارند، مطالعه میکند»."