خلاصه ماشینی:
"هرچند عقیده به بقای روح و عوالم پس از مرگ، انسانها راگرفتار کارهایی ناپسند و خرافی کرده و به اعمالی روی آوردهاندکه در خور شان انسان عاقل و مؤمن و متعهد نبوده، ولی اینها بهدلیل فاصله گرفتن انسان از مکتب انبیا بوده و سوء استفاده ازیک حقیقت، دلیل یا مجوز طرد آن حقیقت نمیشود، بلکه تلاش یاجهادی دیگر میطلبد که حقیقت از اوهام و خرافات پیراسته شود وجان و دل انسان از زنگار جهالت و عادات شوم و غلط و دست وپاگیر، پاک گردد.
6 - آیا احتیاط اقتضا نمیکند که جانب معاد و عوالم پس از مرگرا فروگذار نکنیم؟ تا اگر حق است، متضرر نشویم و اگر باطل است،متحمل ضرری نشده باشیم؟ 7 - چرا کره زمین خزان و بهار داشته باشد و زندگی انسان فقطدارای خزان باشد و بهار و رویش جدید نداشته باشد؟ 8 - چرا همانطوری که انسان از خاک و عناصر آن آفریده میشود،آفرینش مجدد آن از همین عناصر، محال و ممتنع باشد؟ 9 - چرا ما که خدا را به عنوان صانعی حکیم، قادر و قاهراثبات کردهایم، بر او روا داریم که بندگان خود را رها کند وآنها را از پاداش و کیفر معاف دارد، تا هرگونه میخواهند در ایندنیا زندگی کنند و حقوق یکدیگر را زیر پا بگذارند و با ظلم وستم و تعدی، زندگی را بر یکدیگر تاریک و وحشتناک سازند؟ ب: منکران حسن و قبح عقلی هرچند اینان از دفائن عقول (7) بشری غافل مانده و اعتبار عقل بشر را نادیده انگاشته و به راهی خطرناک رفتهاند، ولی در عینحال میگویند: معاد امری جایز و ممکن است چرا که همانطوری کهیکبار نفس به بدن تعلق یافته، مانعی نیست که پس از مرگ ومفارقت نفس از بدن، یکبار دیگر هم نفس به بدن تعلق یابد."