چکیده:
میراث علمی بر جای مانده از استاد شهید مطهری، حاکی از کارنامهی پر بار و کاوشهای فلسفی اوست. بخشی از آثار فلسفی ایشان،
محصول آموزشهایی است که در حوزه و دانشگاه داشته و در طی آن متونی همچون منظومهی حاج ملا هادی سبزواری، اسفار
ملاصدرا، الهیات شفا، اشارات و تنبیهات و نجات ابن سینا را تدریس میکرد و بخشی دیگر، حاصل تأملات و پژوهشهای فلسفی وی
است، همچون مقالات فلسفی، که عمدتا در مجلهی مقالات و بررسیها چاپ میشد و اینک در قالب سه جلد کتاب توسطانتشارات صدرا منتشر شده است و مقدمات و تعلیقات وی بر مجموعهی مقالات استادش علامهی طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و
روش رئالیسم. نکات برجسته و چشمگیر در کارنامهی فلسفی شهید مطهری قرائت نظاممند وی از فلسفه و فلسفه ورزی در پارادایم
نظام فلسفی ملاصدرا و بهرهگیری از این فلسفه برای فهم و دفاع از دین اسلام است.در این مقال پس از بررسی ویژگیهای یاد شده در کارنامهی فلسفی شهید مطهری، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، با عنایت
به حواشی و تعلیقات شهید مطهری بر آن، که به گمان نگارنده مهمترین اثر فلسفی شهید مطهری است، معرفی و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"بخشی از آثار فلسفی ایشان، محصول آموزشهایی است که در حوزه و دانشگاه داشته و در طی آن متونی همچون منظومهی حاج ملا هادی سبزواری، اسفار ملاصدرا، الهیات شفا، اشارات و تنبیهات و نجات ابن سینا را تدریس میکرد و بخشی دیگر، حاصل تأملات و پژوهشهای فلسفی وی است، همچون مقالات فلسفی، که عمدتا در مجلهی مقالات و بررسیها چاپ میشد و اینک در قالب سه جلد کتاب توسط انتشارات صدرا منتشر شده است و مقدمات و تعلیقات وی بر مجموعهی مقالات استادش علامهی طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم.
مطهری و قرائت نظاممند فلسفهی ملاصدرا ملاصدرا، که یکی از چند فیلسوف درجهی اول دنیای اسلام است، در ضمن مجموعهی آثار فلسفی خود، که مشتمل بر هزارها صفحه میباشد، نظام فلسفی استوار و هماهنگی را عرضه نموده است، اما این نظام فلسفی به صورت یک پارچه و یک جا ارائه نشده است؛ بلکه لابلای انبوهی از مباحث مختلف فلسفی، کلامی و عرفانی، که عمدتا مربوط به اسلاف اوست، پراکنده شده است.
شهید مطهری بعد از احاطه بر سه مشرب فلسفی در حوزهی اندیشهی اسلامی، یعنی مشرب فلسفی مشائی، مشرب فلسفی اشراقی و مشرب فلسفی حکمت متعالیه، که بعد از سالهای متمادی تحصیل در نزد استادانی همچون علامهی طباطبایی قدسسره و امام خمینی قدسسره و مباحثه و گفتگو با آنها، حاصل شد و همین طور تعمیق دانستههای فلسفی خود، در طی سالیان متمادی تدریس، به تدریج تبدیل به فیلسوفی اندیشمند و فلسفه ورز شد که حاصل آن در برون نگری ایشان به مسائل و سیستمهای فلسفی (مطهری، 1358 ، 126-86)، استنباط نتایج جدید از مبانی فلسفی ملاصدرا، بحثهای تطبیقی و مقایسهای در باب فلسفه10، فهم فلسفی دین11، مباحث میان رشتهای که فلسفه در آنها نقش پررنگی دارد12، و بالاخره طرح پرسشهای جدید فلسفی و نظریهپردازی در باب آنها13، تبلور و ظهور یافته است."