خلاصه ماشینی:
بر همین اساس، توسعه فناوری از دیدگاه اخلاق، قابل مدیریت است و نه تنها میتوان بر توسعه فناوری مدیریت اخلاقی داشت، بلکه این امر، یک ضرورت است، چون توسعه فناوری همان گونه که فرصتهای فراوانی را برای بشر فراهم میآورد، تهدیدهای فراوانی را نیز پیش روی بشر قرار میدهد که با اخلاقی کردن توسعه فناوری، میتوان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و از فرصتها به بهترین وجه بهرهبرداری نمود.
این نظام متوازن بر محتوا اثر میگذارد و هر گاه هدف اخلاقی حاکم بر توسعه فناوری تغییر کند، ماهیت توسعه فناوری هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت یعنی اگر توسعه فناوری به سمت افزایش بهزیستی مادی و غیر قدسی پیش برود، حتماً همین ساز و کارهای کنونی به دست میآید؛ اما اگر ما فرآیند توسعه و اهداف تکامل را تغییر دادیم، طبعاً ماهیت و محتوای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، و نیز خود اطلاعات و ارتباطات تغییر خواهند کرد و در پی آن کیفیت هوشمندی اجتماعی بشر هم تغییر میکند.
عجز توسعه مادی از رفع تهدیدهای «فناوری اطلاعات» اگر جهت اساسی را «جهت توسعه بهرهوری مادی و ارضای طبیعی انسان» قرار دهیم، در سایر ابعاد حیات انسانی چه نتیجهای به بار خواهد آمد؟ به نظر میرسد که این اخلاق، ظرفیت کنترل اهوای بشر را ندارد، چون شما اخلاق را برای کنترل هواها میخواهید؛ چه بخشی از کنترل با ارزشگذاریها و بخش دیگر، با قانونگذاری و سایر ابزاری است که برای کنترل وجود دارد.
بنابراین اخلاقی محوری که بر اساس نظام اخلاقی، حقوقی و دستوری شکل میگیرد، اخلاق قرب است؛ یعنی بر اساس این مبنا، نخستین و محوریترین گرایش انسان که میتواند همه گرایشات را در خود منحل سازد (نه نابود کند!) و در یک نظام متوازن به فعلیت قطعی برساند، همان میل به ربوبیت خدای متعال است.