خلاصه ماشینی:
"اسطوره بخشی از هر فرهنگ باستانی است که در دورهء خاصی از ادبیات تاریخی انسان ساخته و پرداخته شده است،و ترکیبات آن به خدایان،حوادث بزرگ طبیعی و تاریخی- اجتماعی-روایات قهرمانی،زنده پنداشتن اشیا و چون آن بازمیگردد.
در این زمینه نگاه اجمالی به گذشتهء اجتماعی انسان،در شناخت چگونگی پیدایی اساطیر سودمند خواهد بود: وقتی آدمی در گذشتهای دور،بر دو پای میایستد نخست همه چیز را چون خود جاندار و زنده میپندارد و چنین است که برای شناخت خویش و شناخت جهان به پندار روی میآورد.
انسان در این دوره با یافتن راه نوی برای تغذیه،با بدست آوردن آرامش نسبی،در توجیه اصل و منشأ خویش و جهان به اسطورههای آفرینش روی میآورد.
در این دوره انسان که نیروهای طبیعت را در اسطورههای خود یگانه میپنداشت،آنها را از یکدیگر تفکیک میکند و در اینجا هر پدیدهای خدایی، اسطورهای خاص خویش دارد.
در این دوره،در دورهء مفرغ،با دگرگونی و تحول فرهنگ مادی،فرهنگ معنوی انسان نیز تحول مییابد و چنین است که علائم تصویری،خط،وزن و اندازهگیری،حساب و هندسه و حسابداری،اخترشناسی و پیشگویی از حرکات ستارگان و پزشکی حرفهای مورد توجه قرار میگیرد،که این را در اسطوره آفرینش ممفیس،در مصر، میبینیم.
چنین است که انسان با گذشت زمان و از آغاز تاکنون در مسیر تکمیل شناسایی خویش،نخست به پندار و رؤیا،و بعد با دگرگونی شیوهء زندگانی مادی به دانستگی،و از پایان دورهء مفرغ،به دانشهای علمی و نظری و آنگاه علم روی میآورد و با پیدایی ماشین و صنعت«ایدئولوژی»های مختلف پدیدار میشود."