چکیده:
بحث اخلاق روزنامهنگاری از جمله مباحث مطرح در قلمرو دانش جامعهشناسی، علم
ارتباطات و اخلاق کاربردی است. در قلمرو کار روزنامهنگاری این سؤال مطرح است که
آیا اخلاق میتواند در این عرصه حاکم باشد؟ اگر آری، اخلاق روزنامهنگاری دارای چه
مشخصههایی است؟ آیا رعایت اخلاق در روزنامهنگاری ضروری است؟ وظایف اخلاقی، و
اخلاق روزنامهنگاری کدامند؟ همچنین پیششرط روزنامهنگاری حرفهای چیست؟ اصول
اخلاق حرفهای کدامند؟ آیا روزنامهنگاری شغل محسوب میشود و یا حرفه؟ در هر دو
صورت، پیامد شغل و یا حرفه بودن روزنامهنگاری چیست؟ مشخصات روزنامهنگار حرفهای
چیست؟ حریم خصوصی و منافع عمومی چیست و هر یک دارای چه قلمروهایی است؟ پارادوکس حق
برخورداری افراد از آزادی بیان و اطلاعات، و اینکه «دانستن حق مردم است» و وجود
موانعی همچون حق داشتن «منافع عمومی» و «حریم خصوصی»، چگونه قابل حل است؟ عرصه و
قلمرو حریم خصوصی تا کجاست و آیا میتوان آن را نقض کرد؟ و سرانجام اینکه، آسیبها
و چالشهای پیشروی روزنامهنگار کدامند؟
این مقاله، در تلاش است تا به اجمال، به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد.
خلاصه ماشینی:
"در قلمرو کار روزنامهنگاری این سؤال مطرح است که آیا اخلاق میتواند در این عرصه حاکم باشد؟ اگر آری، اخلاق روزنامهنگاری دارای چه مشخصههایی است؟ آیا رعایت اخلاق در روزنامهنگاری ضروری است؟ وظایف اخلاقی، و اخلاق روزنامهنگاری کدامند؟ همچنین پیششرط روزنامهنگاری حرفهای چیست؟ اصول اخلاق حرفهای کدامند؟ آیا روزنامهنگاری شغل محسوب میشود و یا حرفه؟ در هر دو صورت، پیامد شغل و یا حرفه بودن روزنامهنگاری چیست؟ مشخصات روزنامهنگار حرفهای چیست؟ حریم خصوصی و منافع عمومی چیست و هر یک دارای چه قلمروهایی است؟ پارادوکس حق برخورداری افراد از آزادی بیان و اطلاعات، و اینکه «دانستن حق مردم است» و وجود موانعی همچون حق داشتن «منافع عمومی» و «حریم خصوصی»، چگونه قابل حل است؟ عرصه و قلمرو حریم خصوصی تا کجاست و آیا میتوان آن را نقض کرد؟ و سرانجام اینکه، آسیبها و چالشهای پیشروی روزنامهنگار کدامند؟ این مقاله، در تلاش است تا به اجمال، به سؤالاتی از این دست پاسخ دهد.
هرچند هیچ اشکالی بر روزنامهنگارانی که حامی وضع موجودند نیست، از اینرو، آنان آشکارا و صادقانه به مدت طولانی طرفدار و حامی وضع موجود خواهند بود، اما زمانی که این طرفداری و حامی بودن، ساختگی یا تبلیغاتی باشد چطور؟ و تا چه حد یک سردبیری، که دارای مسئولیت است، میتواند تلاشهای خود را مصروف این امر کند تا اطمینان یابد که همه عقاید گوناگون در مطبوعه مربوط به خودش بیان شده است؟ و تا چه حد میتوان مطبوعات را به عنوان یک کل و قاعده، که برخوردار از چنین مسئولیتی باشند [به ویژه در نقل دیدگاههای مخالفان خطمشی سیاسی روزنامه] توسعه داد؟ این در عرصه مطبوعات است؛ عرصهای که آرمانها و ایدهآلهای اخلاقی، که در ورای توجیه آزادانه مطبوعات نهفته است، به وسیله واقعیتهای تجاری محدود شده است."