چکیده:
پیش از نهضت و نظام مشروطه، نهضتی به نام نهضت عدالتخانه شکل گرفت که بر کیفیت تکوین مشروطیت ایران تأثیر جدی
نهاد. البته الگوی عدالتخانه ـ چنانکه باید و شاید ـ نتوانست به نظامی تمام عیار تبدیل شود. این نهضت دینی بیانکننده
خواستههای دینی ـ سیاسی ایرانیان در دوران جدیدی بود که استبداد استعمارمدار بیداد میکرد، اما در میانه راه، محتوای این
نهضت تغییر یافت. در این میان، مفهوم عدالتخانه نیز دستخوش نزاعهای مختلفی شد که معنای آن در میان الگوهای
قضایی، پارلمانی غربی، مجلس نمایندگان طبیعی اصناف و گروههای مردم سرگردان شد و هر گروه و هر جریانی تلاش میکرد
معنایی بر اساس تمایلها و دیدگاههای خود به آن بدهد. از این رو، سرانجام ظرفیت بومی این مفهوم چندان پذیرای الگوهای
غربی نشد و مفهوم مشروطه جایگزین آن شد و مانع از تبدیل نهضت عدالتخواهی به نظام عدالتخانه شد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، میتوان گفت که ذهنیت عمومی که با معنای عدالتجویی خو گرفته بود، نهضت و جنبش سیاسی خود را در صورت و ماهیت الگوی عدالتخانه تعریف کرد، همچنانکه وظیفهشناسی دینی، همراه با استبدادستیزی و ستمسوزی مردم مسلمان، به عنوان حق و بلکه وظیفه ایمانی، آنان را به ارتقای مطالبات سیاسی ترغیب نمود و آشنایی ذهنی با الگوهای جدید که دستکم در محیط غربی از برخی جهات کارآمد تلقی میشد، آنان را به شکلدهی الگوی سیاسی ـ اجتماعی دیگری نوید داد و این امر در کاربست ویژه مفاهیم عدالتخانه، مجلس مبعوثان و مشروطه خود را نشان داد و مردم را نهتنها وارد بازی سیاسی جدیدی کرد، بلکه آنان را وارد بازیهای مفهومی نیز کرد که گریزی از آن نداشتند.
طبق این گزارش، برخی رجال منورالفکر کوتاه نیامده و پیام سفیر عثمانی به «تلقین سران آزادیخواهان» را مبنی بر اینکه او تنها برای انتقال خواستههای عمومی وساطت میکند، متذکر شدند و پس از گفتوگوهای طولانی ماده هفتم درخواستنامه را که خواستار «اصلاح در کلیه امور با رعایت حقوق علما» بود، بدین صورت توضیح دادند: مراد از قرارداد در اصلاح کلیه امور، تأسیس دیوان عدالت است بر طبق شرع مقدس اسلام از روی کتاب، و تشکیل یک مجلس مشورتخانه ملی برای اجرای قانون مساوات در تمام نقاط ایران که فرق میان وضیع و شریف گذارده نشود و هر ذیحقی به حق خود برسد."