چکیده:
ارتباطات و توسعه،حوزهای از مطالعات ارتباطی است که به خصوص پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه صاحبنظران و اندیشمندان و نیز کشورهای تازه استقلال یافته یا در حال توسعه قرار گرفت.این مباحث که نقش و تأثیر فرایندهای ارتباطی را در تغییرات اجتماعی-فرهنگی مورد مطالعه قرار میدهد،در دورههای مختلف،دیدگاههای مثبت و منفی گوناگونی به وجود آورده است.اگر این دیدگاهها را از نظر زمای به دو دوره تقسیم کنیم در دورهء اول دیدگاههای خوشبینانه عمدتا از«معجزه ارتباط» سخن میگفتند یعنی در واقع دچار نوعی شیفتگی نسبت به ارتباطات و رسانهها بودهاند.به تدریج و با گذشت زمان تحقیقات در عین حال اثرات منفی کاربرد و استفاده از رسانهها در گسترش هنجارها و ارزشهای جامعه مصرفگرای غربی،تضعیف ارزشهای بومی و تشدید بیهویتی و از خود بیگانگی و در نتیجه اختلال در روند توسعهء درونزا را نیز نشان دادند و بدین ترتیب نقش کاملا مثبت رسانهها در توسعه،مورد تردید و انتقاد قرار گرفت. هدف این مقاله آن است که با مروری بر نظریات خوشبینانهء ارتباطات و توسعه و نقد آنها،نقاط ضعف و اثرات منفی رسانههای جمعی را نیز بررسی کرده و سرانجام نحوهء استفاده از رسانهها در توسعه روستایی را توصیف و تحلیل کنیم.
خلاصه ماشینی:
"اما باید توجه داشت که همیشه این تغییرات مبتنی بر توسعه نیست و همانطور که آلن ولز طرح میکند رسانهها اغلب عامل ترویج مصرفگرایی و توسعه وابستگی بوده و شیوههای زندگی مصرفی سرمایهداری را گسترش میدهند و به همین دلیل امکان استفاده و بهرهبرداری صحیحی از آنها در راه پیشرفت و توسعه امکانپذیر نیست.
غربگرایی و شهرگرایی در رسانهها:الگوی سرکوب روستا بر این اساس میتوان گفت که به دلیل سلطه و کنترلی که کشورهای مرکز به سختافزار و نرمافزار رسانههای جمعی (به خصوص تلویزیون که از جذابیت و امکان ارتباط بیشتری با مخاطب برخوردار است)دارند و از آنجایی که رسانههای جمعی پیرامون،در عملکرد خود وابسته به کشورهای مرکز و عملکرد خود وابسته به کشورهای مرکز و غربی هستند،لذا این رسانهها در کشورهای در حال توسعه عمدتا غربگرایی و غربمداری را ترویج میکنند.
»82 بنابراین رسانههای جمعی از طریق تولید و انتشار انواع پیام قادرند تغییرات فکری و رفتاری در سطوح فردی و اجتماعی ایجاد کنند اما باید توجه داشت که به این دلیل که مسائل انسانی و اجتماعی ماهیتی چند متغیره دارند، رسانهها عمدتا به کمک مجموعهای از متغیرها و عوامل دیگر تغییر و تحول ایجاد میکنند و پیشبینی مسیر و سرانجام این تحولات،پیچیده و مشکل به نظر میرسد.
«عدهای از محققان ارتباطی پس از آن که شاهد عوارض و نتایج زیانبار تئوری لرنر بودند،با انتقاد از الگوهای ارتباطی یکسویه،بر ضرورت دو طرفه بودن جریان ارتباط تأکید گذاشتهاند و در بررسیهای خود راجع به نقشهای اجتماعی ارتباطات چنین نتیجه گرفتهاند که مردم (به عنوان مخاطبان رسانهها)نه تنها علاقه دارند از منافع موجود و افراد دیگر پیام دریافت کنند بلکه خود نیز خواهان انتقال احساسات و اندیشههای خویش به دیگران هستند."