چکیده:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی مرجع تشخیص فارسی بودن یا فارسی نبودن واژه هاست؛ از همین رو، شایسته است که در فرهنگی که فرهنگستان منتشر می سازد واژه های فارسی به نحوی مشخص شوند. افزون بر این، در گروه های تخصصی واژه گزینی و نیز شورای واژه گزینی فرهنگستان، بارها این سوال مطرح شده است که آیا فلان وام- واژه فارسی به شمار می آید و آیا می توان در معادل یابی از آن استفاده کرد. در این مقاله برای تشخیص واژه های فارسی معیارهایی پیشنهاد شده است. امید است اهل نظر از نقد این پیشنهادها دریغ نورزند تا بتوان سرانجام به معیارهایی صریح و دقیق در این عرصه دست یافت.
زبان فارسی، مانند هر زبان دیرینه سال و صاحب ادبیات گسترده، واژگان خود را از منابع گوناگون اخذ کرده است. به گفته لغت شناسان، واژگان زبان فارسی- زبانی که اکنون زبان رسمی ایران به شمار می آید- عمدتا از زبان های زیر حاصل آمده است: دری قدیم، پهلوی، پارتی، هندی، عربی، ترکی، مغولی، اروپایی (عمدتا شامل فرانسوی، انگلیسی، روسی).
خلاصه ماشینی:
"باتوجه به این مهم،پیشنهاد میشود که در فارسی تلقیکردن واژهها ملاکهای زیر در نظر گرفته شود: -همهء واژههایی که فارسی از زبانهای ایرانی و هندی و عربی و ترکی و مغولی اخذ کرده است و اکنون در نزد عموم مردم تداول دارند فارسی محسوب شوند.
خلاصه باتوجه به آنچه آوردیم،گنجینهء واژگانی زبان فارسی در زمان حاضر از عناصر زیر تشکیل میشود: -همهء واژههای رایج در زبانفارسی امروز،به جز واژههای اروپاییتبار؛ -همهء واژههای عربی که در متون نظم و نثر آمده و دستکم در یک فرایند واژهسازی شرکت کرده باشند؛ -همهء واژههای عربی که در متون غیرعربی گرای فارسی آمده و فاقد معادل فارسی باشند؛ -همهء واژههای گویشهای فارسی که در فارسی معیار فاقد معادل باشند؛ -همهء واژههای اروپایی تبار که در فرایندهای واژهسازی شرکت کرده یا چنان رواج یافته باشند که اهل زبان برای آنها،علاوه بر معنی اولیه،معنی مشخص دیگری نیز قایل شده باشند."