چکیده:
واژة «Prudence» (= حکمت عملی، مصلحتسنجی) در زبان معاصر انگلیسی کاربردهای متعددی
دارد و معانی گوناگون فلسفی آن، تا حدی منعکس کننده این تعدد کاربرد میباشد.
معنی مرسوم حکمت عملی، به طور کلی، عبارت است از: توانایی انجام گزینشهایی با
بصیرت اخلاقی؛ اما این واژه [به معنی دیگر] برای اشاره به خصلت محتاط بودگی[3] در
امور عملی نیز به کار میرود. اخیرا تلاشهایی شده است تا مصلحتسنجی به معنی
عقلانیت عملی XE "عقلانیت عملی" و یا حتی تعقیب منافع خویشتن بدون لحاظ هرگونه بار
اخلاقی به خصوصی دانسته شود.
خلاصه ماشینی:
"معنی مرسوم حکمت عملی، به طور کلی، عبارت است از: توانایی انجام گزینشهایی با بصیرت اخلاقی؛ اما این واژه [به معنی دیگر] برای اشاره به خصلت محتاط بودگی[3] در امور عملی نیز به کار میرود.
از خصوصیات حکمت عملی (مصلحتسنجی)، توانایی بر تشخیص این امر است که مهارتهای پزشکی مذکور چقدر به کار یک زندگی بشری توام با رضایت خاطر میآیند و درنتیجه، کاربردشان چقدر میتواند اهمیت اخلاقی (و نه موفقیت فنی یا مالی صرف) داشته باشد.
واژه «فضیلت اخلاقی XE "فضیلت اخلاقی" »، واژهای گمراهکننده است، زیرا حکمت عملی (مصلحتسنجی) نیز به اهمیت اخلاقی آنچه فرد انجام میدهد مربوط میشود.
روی هم رفته، به نظر میرسد، چنین باشد که ما بیشتر تمایل داریم از مردم به خاطر قصورشان در انجام وظایف خویش نسبت به دیگر اشخاص انتقاد کنیم (حتی اگر این وظایف همان وظیفه حکمت عملی یا مصلحتسنجی باشند) نه به خاطر قصورشان در مصلحتسنجی کردن نسبت به خویشتن.
این طرز تفکر، منجر به این میشود که کوتاهی کردن در انجام حکمت عملی (مصلحتسنجی) نسبت به خود، گر چه ممکن است غیر معقول باشد، اما به هیچ عنوان به طور دقیق یک گناه اخلاقی نیست.
اگر بیمه کردن منزل خویش، حکمت عملی (مصلحتسنجی) است آیا این امر، دلیلی اخلاقی به نفع انجام این کار _____________________________ [1]- Egoism.
(1991) Ethics with Aristotle, Oxford: Oxford University Press, ch.
) Practical Reasoning, Oxford: Oxford University Press, 1978, _____________________________ [1]- Self-Defeating 185-97.
) Practical Reasoning, Oxford: Oxford University Press, 1978, 153-67."