خلاصه ماشینی:
"بخش کردن جهان میان ایرج و سلم و تور و تراژدی کشمکش سه برادر و کشته شدن ایرج بر دست برادران و کینخواهی منوچهر نبیرهء ایرج از سلم و تور و کشتن آن دو،پایهء افسانگی و داستانی همهء داستانها و پیکارهای بعدی حماسهء ایرانیان را تشکیل میدهد و پس از این دوره،هرچند گاهوبیگاه رگههائی از اساطیر و یادگاری کهن در داستانهای پهلوانی راه مییابد،اساس کار روایتهای پهلوانی بر کشمکش اقوام ایرانی و همسایگان و دشمنان آنها قرار دارد.
در گیرودار جنگ با تورانیان،نوذر چنان خود را میبازد که در برابر پسرانش میگرید و بیش از آنچه بر نیروی خود و سپاهش تکیه کند،اسیر پیشگوئی پدر است که سرنوشت تلخ او را در برابر تورانیان یادآور شده بود و اگر پس از نخستین شکست،باز هم به نبرد افراسیاب میشتابد،از روی ناچاری است: نبد شاه را روزگار درنگ به بیچارگی کرد بایست جنگ 1 (1)شاهنامه،چاپ بروخیم،ج 1،ص 259 پس از کشته شدن نوذر،در شاهنامه از دو پادشاه دیگر(زو پسر تهماسب و گرشاسب)یاد میشود که دوران فرمانروائی آنها بسیار کوتاه است و سخن چندانی از آنان به میان نمیآید.
گشتاسب پسر لهراسب را میتوان یکی از مهمترین شاهان داستانی ایران و به تعبیری آخرین آنها شمرد؛زیرا رویدادهای پراهمیتی مانند پیدائی زرتشت و آئین او و جنگ رستم و اسفندیار در روزگار او اتفاق میافتد و هرچند پس از وی به روایت شاهنامه و دیگر متنهای کهن،بهمن نبیرهء او به پادشاهی مینشیند و بعد از بهمن نیز چند تن از دودمان وی بشاهی میرسند،اما آفتاب دوران آنها پس (1)به نقل یشتها،ج 2،ص 267 (2)واگذاری پادشاهی به دیگری در زمان زندگی،در داستانهای باستانی ایران نمونههای فراوان دارد و از صورت اتفاق بیرون است."