خلاصه ماشینی:
"ثانیا از کجا دانستهاند که پسوند-گر در آخر صفت نمیاید،گویا این بیت مشهور مولانا را از یاد بردهاند و واژهء روشنگر را: گرچه تفسیر زبان روشنگر است لیک عشق بیزبان روشنتر است در صفحهء 144 برخلاف اصول زبانشناسی تجویز کردهاند:«تا مصدر سادهء مناسب یا مصدر پیشوندی مناسب در دست دارید،از کاربرد مصدر مرکب خودداری کنید مثلا بجای انتخاب کردن گفته شود برگزیدن و بجای نشان دادن،نمودن.
موارد بسیار زیاد دیگر نیز در کتاب هست که نشان میدهد این کتاب کاملا مغایر با«بر بنیاد زبانشناسی»است و اما در مورد نکات دستوری کتاب،در صفحهء 41 اظهار نظر شده که:«فراگرفتن زبان رسمی و شناخت کامل آن بر هر فرد واجب است.
در صورتیکه هرکدام دو حرف ربط مستقل هستند و سه جمله را به هم مربوط میسازند و پی هم آمدن آنها نیز به این دلیل است که بعضی از حروف ربط مثل«و»،«تا»و«زیرا»بعد از جملهء اول میایند و بعضی دیگر از حروف ربط مانند چون و اگر قبل از جملهء اول(در جملههای مرتب).
اکنون واژههایی که ایشان ساختهاند که خود چند نوع است: 1-واژههایی که معادل واژههای عربی معمول در فارسی ساخته و بکار بردهاند (از دیدگاه زبانشناسی واژههای دخیل در حکم واژههای هر زبان است)مانند: فرود بجای تنزل،انحطاط؟:زمینهء آمادهای برای فرود فارسی و فرهنگ آن فراهم گشته است.
نمیدانم ایشان واژهء قفس را هم بشکل درست عربیش«قفص»مینویسند؟ نشانهگذاری در خط نیز در این کتاب،با کتابهای دیگر فرق دارد چندانکه بقدری بغلط در به کار بردن«ویرگول»افراط کردهاند که این تصور برای خواننده پیدا میشود که نکند حروفچین انبانی از«ویرگول»داشته و هر جا دلش میخواسته،یکی را میچیده است."