خلاصه ماشینی:
"یعنی پیش از آنکه قدمی در راه بازسازی تمدن کهن ایرانی و یا هر تمدن دیگری برداریم،باید از خود در مورد چگونگی تبیین پرسش اساسی جامعهء ایران،یعنی پرسش تمدن یا تجدد،سؤال کنیم: آیا پرسش جامعهء ایران این است که چگونه میبایست حوزهء تمدنی ایرانی را احیا و حفظ کنیم؟ و یا اینکه: چگونه باید فرهنگ و ساختار سیاسی جامعه را با نیازهای شیوهء زیست معاصر-که خواهی نخواهی در طول یک قرن،روابط اجتماعی را در کشور ما متحول ساخته است-هماهنگ سازیم؟ پیامدهای گزینش برای درک این مطلب و پی بردن به نتایج حاصل از انتخاب دیدگاه نخست یا دوم،لازم است دستهبندیای در عوامل تشکیل دهندهء آنچه تمدن ایرانی نامیده میشود،انجام دهیم.
روشن است که در دورانهای سخت، به عنوان مثال زمانی که کشوری مورد هجوم نظامی قرار میگیرد،گذشته و تاریخ و سنت و فرهنگ را میتوان چاشنی دفاع از زیست بوم مردم کرد،اما پرسش اساسی این است که تکیهگاه کجاست؟آیا تکیهگاه ما،روابط کهن است که روزی در میان مردمان این مملکت وجود داشته و سرنوشت آنان را با سرنوشت کسانی که امروز به عنوان مثال در ازبکستان زندگی میکنند،پیوند میداده است؟یا اینکه تکیهگاه ما باید روابط حقوقی مدرنی باشد که بتواند آزادیهای فردی و جمعیمان را تبیین و تضمین کند؟آیا تکیهگاه ما دولت کوروش و داریوش و سلطان محمود و یا شاه اسماعیل است و یا باید دولت مدرنی باشد که براساس نظام هماهنگ سیاسی حقوقی،امکان همبستگی ملی را با حفظ تفاوتهای سیاسی و قومی و مذهبی تأمین کند و با تعریف سلسله مراتب روشن در دستگاه اجرایی،امکان تربیت و به خدمت گرفتن کادرها و مجریان متخصص برای پیشبرد اهداف کشور را تضمین نماید."