خلاصه ماشینی:
"میر جعفر پیشهوری در رشته مقالاتی که در بهار 1031 در روزنامهء حقیقت ارگان اتحادیه عمومی کارگران ایران منتشر کرد،در انتقاد از وضعیت سیاسی کشور،ضمن توضیح زمینههای شکلگیری احزاب در طول تاریخ و رویارویی اجتنابناپذیر آنها به عنوان بخشی از مبارزات طبقاتی،نمونههایی از اشکال متعارف و معمول اینگونه حرکات حزبی را نیز تشریح کرد؛اینکه هر صنف و طبقهای به ناچار مرام و مسلک خود را پیش میبرد''...
‘‘01 پیشهوری و روزنامه حقیقت او در منتهی الیه چپ صفآرایی نیروهای سیاسی وقت قرار داشتند و چنین ارزیابی بدبینانهای از وضعیت حاکم نیز میتوانست به عنوان بخشی از یک دیدگاه رادیکال و انقلابی تلقی گردد و خیلی هم معرف افکار عمومی تلقی نشود ولی جدیت امر در آن بود که در آنسوی صف،نیروهای راستگرای ایران آن روز نیز نظر مشابهی داشتند؛علی دشتی در یکی از سرمقالههای شفق سرخ،در عین تأکید بر قانون اساسی و منزلت احزاب در نظام مشروطه، دگردیسی ناهنجار این پدیده را نیز در محیط سیاسی ایران نادیده نمیگرفت.
‘‘12 در آن دوره،یعنی در پی فروکش التهابات ناشی از عوارض خارجی و داخلی جنگ اول جهانی توسعه بافتن مباحثی از این دست،یعنی شناسایی و نقد کاستیهایی که در نظام مشروطه پیشآمده بود میتوانست زمینهساز دور جدیدی از فعالیتهای سیاسی در ایران گشته،اصلاحات مبرم اجتماعی و اقتصادی کشور را نیز بر یک مبنای استوار قانونی سامان بخشد ولی بنا به دلایلی چند،که یأس و سرخوردگی از''سیاست‘‘در زمرهء یکی از مهمترین و ناشناختهترین علل آن بود،بر تعطیل این حوزه و احالهء کار به یک''دست توانا‘‘-با تمام پیآمدهای ناگوار آنکه هنوز هم دامنگیر جامعهء ایران است-تصمیم گرفته شد."