خلاصه ماشینی:
"بعد از کسانی نام می برد که از محضر پر فیض این بزرگواران سود و بهره علمی و معنوی برده اند: میرزا محمدعلی شاه آبادی, آقا سید حسین بادکوبه ای و میرزا احمد آشتیانی و… سپس از امام خمینی و آیت الله جوادی آملی و آیت الله حسن زاده آملی نام می برد که هر یک به نوعی در ترویج و تحلیل آرای ابن عربی نقش داشته اند, در آخر با استناد به نوشته عثمان یحیی از 49 نفر دیگر یاد می کند که به تشریح نظریه های عرفانی محیی الدین اهتمام کرده اند, البته متذکر می شود چون عثمان یحیی به کتابخانه های ایران و هند و پاکستان مراجعه نکرده بسیاری شرح های فصوص, چه قدیم و چه جدید, را ثبت و ضبط ننموده است.
4. مؤلف بهتر بود در برخی موارد شرح و تحلیل را پیشه می ساخت, مثلا وقتی آیت الله جوادی آملی لقب شیخ به محیی الدین می دهد و آن را برازنده انسان کامل می شمرد باید درباره تفاوت شیخ و ولی و انسان کامل سخن می گفت تا وقتی مخاطب (انسان کامل) نسفی را می خواند به اشتباه نیفتند, دستامد مطالعه این اثر آن است که انسان کامل در مرحله ای بالاتر از شیخ و ولی قرار دارد یا وقتی به نقل این گفته شهید مطهری می پردازد که (نه پیبش از او و نه بعد از او کسی به پای او نرسیده است, به همین جهت او را شیخ اکبر نامیده اند) باید تبیین می کرد آقای مطهری براساس چه معیار و میزانی این حرف را زده است, وقتی ملاکی وجود ندارد این سخن نادرست می نماید, آیا بزرگی شیخ اکبر به این نیست که همه اندیشه های عرفا را در ساختاری منسجم قرار داده و از این جهت کسی به مقام ابن عربی نمی رسد."