چکیده:
مورد مطالعه از سال های 1800 ـ 1920 را دربر می گیرد. سه رویداد مهم در این بررسیانقلاب میجی (1868)، انقلاب مشروطه (1905) و انقلاب 1911 چین می باشد
در این پژوهش دو نوع ساختار سیاسی عمده از هم تمیز دادهشده اند:یکی«پاتریمونیالیزم» درمورد ایران و چین و دیگری «فئودالیزم» در مورد ژاپن. اولی مخل پیشرفت اقتصادی تشخیص داده شد، در حالی که دومی در ژاپن مانع تحولات اقتصادی نشد. در بررسی نقش نظام جهانی از دو مفهوم ادغام سیاسی و ادغام اقتصادی استفاده گردید. و در بررسی وفاق نخبگان، نخبگان در چهارگروه: نخبگان اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مد نظر قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد وجود ساختار سیاسی فئودالی در جامعه ژاپن قبل از انقلاب میجی، امکان شکل گیری طبقات مختلف را به وجود آورد در نتیجه در هنگام برخورد این جامعه با نظام جهانی یکی از طبقات بالا (سامورایی ها) از بدنه قدرت جدا شده و نوسازی را آغاز ساختند در مقابل ساختار پاتریمونیالی قدرت در ایران و چین اجازه شکل گیری هیچ طبقه یکدست و متحد را نداد. در نتیجه در قرن 19 با برخورد این دو جامعه با نظام جهانی و با ضعف ساختار متمرکز قدرت تمام گروه های مختلف با خواسته های متفاوت وارد عرصه عمومی جامعه شدند. در نتیجه دو انقلاب مشروطه و 1911 چین به آشوب و بی نظمی منجر شد.
خلاصه ماشینی:
یافتهها نشان میدهد وجود ساختار سیاسی فئودالی در جامعهء ژاپن قبل از انقلاب میجی، امکان شکلگیری طبقات مختلف را به وجود آورد در نتیجه در هنگام برخورد اینجامعه با نظام جهانی یکی از طبقات بالا(ساموراییها)از بدنهء قدرت جدا شده و نوسازی را آغاز ساختند در مقابل ساختار پاتریمونیالی قدرت در ایران و چین اجازهء شکلگیری هیچ طبقه یکدست و متحد را نداد.
این وضعیت خود بر روی اتحاد و عاملیت نخبگان اثر منفی میگذارد پس میتوان گفت: -(در غیاب وفاق نخبگان در یکجامعه،و تمرکز بیش از حد قدرت)هرچه میزان درگیر شدن(ادغام اقتصادی)یک کشور در نظام جهانی بیشتر باشد،احتمالا توسعهء اقتصادی کمتری خواهد داشت.
بنابراین از لحاظ معیارهای ادغام در نظام جهانی تا انقلاب میجی، ژاپن نه جنگی با دول مرکز داشت که به معاهده یا قطعنامهای علیه این کشور بینجامد(ادغام سیاسی)و نه رابطهء تجاری گستردهای با کشورهای غربی داشت(ادغام اقتصادی).
تجار در اواخر حکومت توکوگاوا یکی دیگر از گروههای جامعه بودند ولی به اعتقاد اسمیت این گروه به طرز حیرتآوری انقلابی نبودند زیرا باوجود تعداد شهرهای بزرگ و سطح سواد بالا در شهرها تضاد و کینه بین آنها و طبقهء اشراف جدی نبود(اسمیت،5731: 03؛4002 Okazaki, ؛5002 Abe, ).
ولی باید توجه داشت که ژاپن قرن 91 خود از سیستم تجاری پیشرفتهای برخوردار بود که تجار در آن دارای موقعیت برتر بودند و طبقهء سامورایی و دایمیو به آنها وابسته بودند.
بنابراین از لحاظ معیارهای ادغام در نظام جهانی تا انقلاب میجی ژاپن نه جنگی با دول مرکز داشته بود که به معاهده یا قطعنامهای علیه این کشور بینجامد(ادغام سیاسی)و نه رابطهء تجاری گستردهای با کشورهای غربی داشت (ادغام اقتصادی).