خلاصه ماشینی:
"بسیار دیده شده حکمای فرنگ در ایران مرضی را به سلیقهء مملکت خود معالجه نموده و مریض معالجه نشده بلکه به زودی تلف گردیده و اگر بخواهیم تعداد نماییم، کشته از بس که فزون است کفن نتوان کرد،بهتر آن که اطبای حاذق ایرانی معالج این مریض باشند که از هر جهت طرف اطمینان فرزندان او هستند.
جریدهء رهنما یک پاورقی دارد که در تمام شمارهها ادامه یافته و در شمارهء اول در مقدمهء پاورقی مینویسد: «واضح است که طباع بنی نوع انسان عموما به قصص و حکایات راغب و حکمای قدیم نیز مطالب اخلاقی را به این لباس بیرون آورده،مانند کلیله و دمنه و غیره که به میل طبع عموم از آن فایده بردارند.
جریدهء رهنما شعر کم دارد و در شمارهء 7142 قصیدهای در مدح مرحوم بهبهانی چاپ شده به مطلع: آسمان خواهد که آرد آفتاب و ماه را تا ببوسد آستان سید عبد الله را در شمارهء 1252یکی از خوانندگان به نام شیخ الفقرای شیرازی به استقبال روزنامهء نسیم شمال رفته و در پاسخ اشرف الدین گیلانی شعری سروده است به مطلع: ای سخنسنج زبان دانی که طبعت آشناست کار ایران با خداست چند مینالی که اجرت بر هدر سعیت هباست کار ایران با خداست سخت بیمار است ایران از چه سستی بخت عقل از ایران بسته رخت درد ایران بیداو از این طبیبان دغاست کار ایران با خداست درشمارهء 562نیز شعری از شاهزاده شیخ الرئیس نقل کرده به مطلع: نکشد گر اجل اندیشهء ایران کشدم فکر این مملکت یکسره ویران کشدم غصهء فقر و غنا گر من مسکین نکشم غم این سلطنت بیسروسامان کشدم این روزنامه در ماههایی انتشار مییافت که سراسر مملکت به آشوب کشیده شده بود."