خلاصه ماشینی:
"او در اثر مشهورش«گلشن راز»آورده حکیم فلسفی چون بود احول زوحدت دیدن حق شد معطل حکیم فلسفی چون هست حیران نمیبیند ز اشیا غیر امکان زامکان میکند اثبات واجب وزین حیران شده در ذات واجب سپس تعبیر باشمع بدنبال خورشید رفتن را دارد که: زهی ز نادان که او خورشید و تابان معی جوید در بیابان در آدر وادی ایمن که رختی گگمویدت انی انا الله 63 با نقد مختصر عقل در یک نگاخته عرفانی بخش دوم بحث عقل از نگاه فلاسفه ایرانی-اسلامی پایان یافته و حال به عقولی اشاره میگردد که در اندیشه،این اندیشمندان غایب است.
»9 همچنین در اقسامی که برای عقل در معنای دوم (همان نفس)برشمردهاند،این نکته قابل توضیح است که بین موارد و تعاریف یاد شده در عقل،اشتراک لفظی است در مقالهء مفهوم عقل دینی،در باب عقل فلسفی آمده: حکما عقل را از مقولهء جوهر دانسته و در تعریف آن گفتهاند،عقل جوهری است که از ماده و صفات آن مجرد و از سنخ هستی طبیعی و پدیدههای محسوس به دور است و کار آن ادراک و تعقل است «کلمهء عقل در قرآن به عنوان یک اصطلاح کلیدی به کار رفته و معنای خاص دینی پیدا کرده و ملازم ایمان،عشق و عاطفه میباشد و قلب که کانون عشق و ارتباط و اشتیاق است،مرادف عقل به کار رفته است...
ولی مبنای مقالهء اول(مفهوم عقل دینی)باید دقیقا روشن شود و در آن نوشتار کاملا واضح و به راحتی قابل استنباط نبود که ایشان با کدام مبادی و مبانی به چنین نگرشی رسیدهاند؟ اگر بگویند نقل و خود قرآن است که در مقابل دیگرانی کیرکگور روایت تندورانهای از اصالت ایمان«فیدئیزم» ارائه میکند که به موجب آن ایمان فقط برتر از تعقل است، بلکه به یک معنا مخالف آن است."