خلاصه ماشینی:
"اگر چه مرجئه به علت افزایش فشار اموی بر ضد موالی انقلابی به لحاظ فکری متحول شدند تا جایی که به برخی از افکار انقلابی خوارج خصوصا عقیدهء آنان در امامت گرایش یافتند-همان عقیدهای که غیلان دمشقی از آن تعبیر میکند و ما به آن اشاره کردیم- از جانب دیگر اما به شیعه-در آموزه مهدی منتظر- نزدیک گردیدند.
»44 عبد الله بن سباء تحت تأثیر اعتقادات یهودیاش در ابتدای امر به وصایت علی بن ابی طالب(ع)و رجعت رسول خدا(ص)معتقد گردید و در این باره میگفت:«من از کسی کهمعتقد به رجعت عیسی(ع)است ولی اعتقادی به رجعت محمد(ص)ندارد تعجب میکنم در حالی که خدای عز و جل فرموده است:«همانا کسی که قرآن را به تو فرض کرد تو را به جایگاهت[-شهرت مکه]باز خواهد گردانید.
گرچه مصادر معتزلی و شیعی آموزه قدر را به امام علی بن ابی طالب(ع)باز میگردانند و آن را بنا به کلام او و بر اساس نفی قدرت انسان و اختیار او که منجر به ابطال ثواب،عقاب و وعد و وعد06میشوند به وعد و وعید مرتبط میکنند ولی در نگاه یک پژوهشگر این مرتبط ساختن تلاشی است برای ریشهدار کردن این تفکر و بازگرداندن آن به امام اول شیعیان و صحابی جلیل القدر معتزله.
و چون عداوت هویدای امویان علیه خوارج و شیعه نشانهگیری شده و به روی آنان شمشیر کشیده شده بود وماینهاحجاج را از آزمایش حسن و سؤال از او دربارهء عقیدهء او نسبت به علی(ع)و عثمان باز نمیداشت کاملا طبیعی بود که حسن هنگامی که از علی ابن ابی طالب(ع)سخن میگوید به تقیه روی بیاورد و علیرغم اینکه او شیعی نیست اما دوستی علی(ع)به تهمتی تبدیل شده است که متهمانش عذاب میشوند."