چکیده:
مقاله حاضر که به قصد آشنا کردن مخاطبان با اجمالی از اندیشه فلسفی ابنسینا و
فارابی دو حکیم برجسته عالم اسلام، نگارش یافته است در پی آن است تا نشان دهد دو
فیلسوف نامدار مسلمان در محورهای اساسی اندیشه خود مشابهتهای بسیاری دارند. رمز
این قرابت نیز در تأثیر دو آموزه فلسفی و کلامی است که در اولی هر دو فیلسوف وامدار
اندیشه ارسطویی و در دومی هر دو حکیم متأثر از شریعت نبوی رسول مکرم اسلاماند.
برای حصول مقصد بالا، در متن مقاله موضوعات مورد اشاره به سه عنوان کلی خدا، خدا و
عالم و خدا و انسان تقسیم شده است. در هر قسمت تلاش شده با استناد به اقوال آن دو
حکیم مشابهت ایشان در خصوص آن مسائل روشن گردد. گرچه این دو فیلسوف در محورهای
اساسی تفکرشان شباهتهای زیادی با هم دارند ولی چنین نیست که یکی تالی تلو دیگری
بود و تبعیت بیچون و چرایی از او داشته باشد. این ادعا با مطالعه دقیقتر در آثار
آن دو بزرگوار به خوبی روشن میشود، اما از آن جایی که موضوع مقاله در پی بیان
«شباهتها» است، نگارنده سعی کرده است از اشاره به مواضع خلاف بپرهیزد.
خلاصه ماشینی:
"اثبات بحث وحدت خداوندی با نفی وجود ماده در او بستر یک حکم دیگر از احکام مهم مربوط به خدا را در افکار فارابی رقم میزند که بعدها در آثار ابنسینا و در مواضع مختلف به صورت یک قاعده مهم فلسفی در الهیات ظاهر میشود، و آن «عقل» و «عاقل» و «معقول» بودن خداوند است «و هو معقول من جهة ما هو عقل و کذلک لیس یحتاج فی ان یکون عقل و عاقلا الی ذات اخری و شی آخر یستفیده من خارج.
با نظر اجمالی به جدول احکام و صفاتی که ابنسینا در آثار خود آنها را به خدا نسبت میدهد و بر وجود آنها اقامه دلیل مینماید، لااقل به فقراتی مشهود میتوان برخورد که قبلا فارابی نیز آنها را به ادله بسیار برای خدا ثابت دانسته است انیت واجب، وجوب وجود، وحدت و بساطت، علم و حکمت، حیات و قدرت، عشق و حب، عاقلیت و معقولیت، تمامیت، لذت و سرور، جمال و بهاء، اکملیت و افضلیت وجود، حقانیت حق و نوع دیدگاهی که وی در خصوص علم حضرت حق نسبت به موجودات طرح مینماید همگی بیان واضحی از مشابهت دو فیلسوف است.
بنا به اعتقاد شیخ آنچه از ذات واجب در مرحله اول صادر میشود لزوما باید واحد باشد و این همان چیزی است که محتویات قاعده الواحد عبارت دیگری برای آن میباشد و قبلا نیز در نزد فارابی به عنوان یک باور در حوزه ربط خدا با عالم به تصویر کشیده شد."