چکیده:
در پی تحول ساختار نظام بین الملل،به واسطهء فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،پرسش از روندهای اساسیای که در دستور کار برنامه امنیت در سطح بین الملل قرار خواهد گرفت؛مورد توجه بسیاری از تحلیلگران قرار میگیرد.نوشتار حاضر نیز با هدف ارایهء پاسخی برای این سؤال نگارش یافته و نویسنده این فرضیه را مطرح میسازد که:برنامه امنیت نوین،دربردارنده دو دستور کار اصلی میباشد.دستور نخست ناظر بر محتوای برنامه قدرت هژمون است و بر رقابت مثبت بین ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دلالت دارد.دومین دستور ناظر بر حوزههای بروز منازعه بوده و از ورود خاورمیانه به متن تحولات امنیتی در قرن بیست و یکم خبر میدهد. نویسنده،جهت تبیین این موضوع،ابتداء دو سناریوی اصلی(سناریوی آمریکایی و اروپایی از نظم جهانی)را که از سوی بازیگران برتر در عرصه سیاست بین الملل دنبال میشوند؛بیان داشته و براساس آنها،خطوط منازعه را استنتاج و معرفی نموده است.بر پایه این فرضیه،گرایش نظام بین الملل به سوی ساختار هژمونیک و افزایش التهابات سیاسی- امنیتی در حوزه خاورمیانه،دو پدیده عمومی قرن حاضر را شکل میدهند.
Following the fundamental changes in the structure of the international system because of the collapse of the Soviet Union، many analysts will pay attention to the question of the essential trends that will be included in the agenda for world security. This writing is intended to offer an answer to this question in which the author has proposed the following hypothesis: The world security plan involves two agendas. The first agenda corresponds to the contents of world hegemony and refers to the positive rivalry between the United States and European Union. The second agenda relates to the grounds for the rise of conflicts، and ushers in the entry of the Middle East to the context of security developments in the 21st Century.
In order to explain the subject، the author has initially presented two main scenarios which are pursued by the great actors in the stage of international politics (namely the American and European scenarios for the world order) and according to them the lines of conflict have been derived and described. According to this hypothesis، the tendency of the world system to hegemonic structure and heightened political-security tensions in the Middle East form two general phenomena of the 21st Century.
خلاصه ماشینی:
دستور نخست ناظر بر محتوای برنامه قدرت هژمون است و بر رقابت مثبت بین ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دلالت دارد.
»1 عبارت ساده-ولی تأملبرانگیز-«دونالد اسنو»1در خصوص ساختار آتی امنیت بین الملل،حکایت از وجود دغدغهای بنیادین نزد بسیاری از تحلیلگران مسایل امنیتی و نویسندگان این حوزه دارد که جوهره آن را این پرسش شکل میدهد:«روندهای اساسیای که تکلیف امنیت در عرصه بین المللی را مشخص میسازند،کدامند؟»به تعبیر«جان مک گین»2شرایط تازهای پدیدار شده است که در آن،ماهیت،گفتمان و روشهای راهبردی تماما دستخوش تحول شدهاند.
2 در صورت پذیرش این ایده-که تردید اندکی میتوان در صحت آن سراغ گرفت-3 لازم میاید تا محتوای ساختارهای نوین امنیت به بحث گذارده شود و مهمترین موضوعاتی که احتمالا در دستور کار برنامه امنیتی نظامی بین الملل قرار خواهد گرفت، استخراج گردد.
به عبارت دیگر میتوان دو رکن اصلی در سیاست بین الملل اتحادیه را چنین برشمرد: رکن اول:اتحاد راهبردی با ایالات متحده آمریکا مطابق برآورد امنیتی«گروه کاری مستقل»مؤسسه بین المللی تحقیقات صلح استکهلم،ماهیت امنیت اروپا چنان است که آن را نمیتوان محصول جنگ و منازعه نمودار شماره(1)ساختار امنیت جهانی:سناریوی آمریکایی (به تصویر صفحه مراجعه شود) دانست.
»53 نتیجه چهار ملاحظه بالا آن است که اتحادیه اروپایی در مقام تعریف هژمون جهانی به عنوان یک ضرورت برای ایجاد نظم جهانی،به کانونی مرکب از سه عنصر نظر دارد که در آن،هریک نقشی مشخص را در ارتباط با سیاست بین الملل-و از بابت تقسیم کار جهانی-به انجام میرسانند: 1.
از این منظر،برنامه امنیت جهانی دربردارنده دو محور اصلی خواهد بود: محور نخست،دلالت بر توسعه سطح منازعات در گستره بین المللی دارد که نمود بیشتری داشته و توجه بسیاری از تحلیلگران و نویسندگان را به خود جلب نموده است.
pupress,princeton edu/titles/6869.