خلاصه ماشینی:
حضور آمریکا در خلیج فارس پس از جنگ سال 1991، هرچند که دارای مجموعهای از منافع برای آن کشور بود ولی از سوی دیگر باعث تنش بین آمریکا و کشورهای منطقه از جمله عربستان شده و مهمتر از همه شیوع رادیکالیسم در کشورهای عربی و مبارزهطلبی با آمریکا را در پی داشته است که اوج آن در حملات 11 سپتامبر به چشم میخورد.
نقش عربتسان سعودی در تدوین راهبرد امنیت منطقهای آمریکا، حد واندازهای که برمبنای آن بتوان عراق را موافق و طرفدار آمریکا قلمداد نمود؛نوع حضور نظامی آمریکا در منطقه در صورتیکه سقوط رژیم صدام به دنبال خود یک دوره نسبتا طولانی از بیثباتی و بینظمی در عراق و فراتر از مرزهای آن به وجود آورد؛ از مسایل مهمی است که نویسندگان در این بخش به آن توجه داشتهاند.
بهطور کلی،مک میلان به طرح این سؤالات میپردازد که منافع آمریکا در خلیج فارس چیست؟چگونه آنها در دهه گذشته بهویژه پس از 11 سپتامبر تغییر یافتند؟چه تهدیداتی بر علیه منافع و ارزشهای آمریکا در آینده متصور است و آیا آنها لزوما در تعارض با یکدیگر هستند؟و چگونه پویشهای امنیتی منطقه،راهبرد امنیتی ایالات متحده را در پیشبرد و تقویت آن منافع و ارزشها شکل میدهد؟این فصل به طرح این سوالات پرداخته و به بررسی موضوعات،گزینهها و اولویتبندهایی میپردازد که سیاست خارجی آمریکا در منطقه با آنها مواجه خواهد بود.
وی در این بحث،روشن میسازد که راهبرد ایالات متحده و جایگاه نیرویی آن در خلیج فارس با مجموعهای از تغییرات مواجه است که نیروی نظامی بایستی همسو و هماهنگ با آن طرحریزی شود.