چکیده:
در سلسله نسب اسفندیار که در داستان رستم و اسفندیار شاهنامهی فردوسی آمده است،به نام"اورندشاه"اشاره شده که پدر لهراسب و پسرکی پشین است.با بررسی سلسله نسب پدری اسفندیار،در کتب تاریخ و منابع پیش و پس از فردوسی،بویژه بندهشن روایت ایرانی،متوجه میشویم که چنین نامی وجود ندارد.با این حال،پس از دقت بر شکلهای باستانی و میانهی نام لهراسب،یعنی ائوروت اسپ و اروند اسب- لهراسب،درمییابیم که"اورند"مقلوب بعض"اروند"و آن نیز مخفف"اروند اسب"است که خود گونهای دیگر از قرائت نام لهراسب به زبان فارسی میانه بوده است که با شهرت بیشتر واژهی لهراسب،کمکم فراموش شده؛ اما در روایت مورد استناد فردوسی،نام پدر لهراسب و پسرکی پشین شده و در سلسله نسب کیانیان راه یافته است.
خلاصه ماشینی:
"اسب"است که خود گونهای دیگر از قرائت نام لهراسب به زبان فارسی
اما در روایت مورد استناد فردوسی،نام پدر لهراسب و پسرکی پشین شده و
آرتور کریستن سن،با توجه به اطلاعات بندهش،جدولی از کیانیان ارایه شده است که در آن،سلسلهنسب لهراسپ را بدین وجه مییابیم:
حمد الله مستوفی نیز نسب لهراسب را«لهراسف ابن اروند شاه بن کی پشین بن
برهان قاطع و لغتنامه نیز"اروند"را نام پدر لهراسب دانستهاند.
«ائوروتاسپ،در متن پهلوی و فارسی به لهراسب مبدل شده و به عقیدهی بعضی از
()مشاهده میگردد که همهی این موارد،از نظر تغییرات آوایی،کاملا توجیهپذیر است.
نتیجهی کلام آنکه با توجه به ملاحظات مذکور و دقت در ریشهی نام لهراسپ و اختلاف قرائت بعضی حروف پهلوی،مشخص میشود که«ارونداسب»و به طور خلاصه،
«اروند»با لهراسب یکی است که در شاهنامه به صورت مقلوب«اورند»آمده و چون این نام
اما در کتاب اخبار ایران از الکامل ابن اثیر ترجمهی دکتر باستانی پاریزی،"