چکیده:
در بین نوشتههای پهلوی بازمانده از پیش از اسلام،یادگار زریران،نمایشنامهای است که به لحاظ ساختار متن،مضامین و شیوهی اجرای احتمالی آن،بازتابندهی جهانبینی ایرانی در هنر نمایش است.این متن از یکسو حماسهنامهای دربارهی جنگ مذهبی ایرانیان گرویده به مزدیسنا با تورانیان پیرو دیویسنا است و از سوی دیگر،تعزیهنامهای در سوگ قهرمانان ازدسترفته است. رودررویی نیکان با بدان به عنوان یکی از بنیانهای اندیشهی ایرانی به صورت اعتقاد به مرگ و رستاخیز و نیز تقدیرگرایی در متن پهلوی یادگار زریران و هم در روایت شاهنامهی فردوسی از این ماجرا جنبهی نمایشی به خود گرفته است و پس از گذشت قرنها،بار دیگر در شبیهخوانیهای دورهی اسلامی تجسم یافته است؛چنین ویژگیای نتیجهی تداوم تاثیر جهانبینی ایرانی در هنر نمایشی این سرزمین است.
خلاصه ماشینی:
"هنرها پیش رفته و بنابراین،هنر نمایش نیز از این روند برکنار نمانده است.
این است که هنر نمایش در دورهی ساسانی به هر پایه از
برخی پژوهشگران خارجی به بررسی هنر نمایش در ایران توجه کرده و به
در هنر نمایش ایران باستان جستجو کرده است و این نشانگر تداوم این هنر،
دارد هنر نمایش هیچگاه در ایران باستان رونقی مشابه یونان و هند نداشته است.
دلیل دیگری که بیضایی برای کمرونقی هنر نمایش در ایران ذکر میکند و
این واقعه که در ربع نخست از قرن پنجم میلادی رخ داد، آنقدر بر فرهنگ و هنر ایران مؤثر بود که تا چند قرن بعد هم در آثار شاعران،
متفاوتی از این نبرد نوشته شده بوده است.
تشبیهاتی مربوط به فصل بهار است که قبلا در روایت دقیقی وجود داشت،مانند:بیاراست بر میمنه جای خویش سپهبد بد و لشکرآری خویش چو گردوی جنگی بر میسره بیامد چو خور پیش برج بره
نجیبزادگان ایرانی بودند،داستانی را شنیده است،حتی گاهی اسامیای برای آنها ذکر میکند که دقیقا مشخص نیست که نام حقیقی آنان بوده است یا خیر.
این زمینه اشاره کرد که توسط خجستهکیا نوشته شده است و به طور کاملا
تخصصی جنبههای نمایشی این متن را بررسی کرده است.
بستور در این مویه اظهار میکند که چهکسی قادر شده است تو را بکشد
وجود دارد و این نشانگر تداوم جهانبینی ایرانیان در نبرد خیر و شر است.
ویژگی را در روایت پهلوی یادگار زریران که کهنترین متن نمایش ایرانی است تا
ساختار نمایشی متن و نیز شیوههای اجرایی این هنر داشته است،به طوری که"