چکیده:
مقالهی حاضر به منظور بررسی نقش زبان در تعامل فرهنگی بین تمدن ایرانی و سایر تمدنهای بزرگ جهان نوشته شده است.به این منظور،پارهای از واژههایی که از زبان فارسی به زبانهای یونانی،عربی،ترکی،ارمنی،چینی و بابلی راه یافتهاند،به شیوهی سند کاوی استخراج شده و به روش توصیفی و تحلیلی به ارایهی آنها اقدام شده است.در این پژوهش ضمن ریشهشناسی واژگان و دادن معادل هر واژهی ایرانی در زبانهای یاد شده، شیوههای راه یافتن واژگان ایرانی به سایر زبانها نیز در حد امکان بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب،در عصر هخامنشی که قلمرو امپراتوری ایران به نیمی از اروپا،آسیا و بخشی از سرزمینهای آفریقایی گسترده شده بود،زبان فارسی باستان در کنار زبان آرامی سلطنتی (imPerial Aramaic) عامل اصلی ارتباط فرهنگی ایرانیان با مردم میانرودان،آسیای صغیر،مصر،یونان و ملل دیگر بود(در این باره نگاه کنید به کتیبههای داریوش در تخت جمشید،داریوش در بیستون،داریوش و خشایارشا در الوند،خشایارشا در آپادانا...
برخی از این واژگان عبارتند از: (به تصویر صفحه مراجعه شود) ایرانیان در دورهی اشکانی و ساسانی نیز به انتقال فرهنگ و تمدن خویش از طریق زبان فارسی میانه به عنوان ابزاری کار آمد ادامه دادند.
به طور کلی میتوان واژههای فارسی راه یافته به زبان و متون عربی را به چند دسته تقسیم کرد: 1-4-2-واژههای فارسی در قرآن کریم و شعر جاهلی عرب ابریق:"آبریز،تنگ،آفتابه"،قس:فارسی میانه a?brey (در اشعار اعشی،سلامه، عنتره،عدی،عبید،علقمه و نیز یک بار در قرآن کریم آمده است).
6-2-وامواژههای فارسی در زبانهای اروپایی برای نمونه دو واژهی"دارو"و"شهربان"به گونهی زیر از ایرانی باستان به زبانهای اروپایی انتقال یافته است: En. drug<Fr. drogue<Lat. droga<Old Iranian:da?rawaka Fr. satraPe<Gr. sa?tra?Pes<Old Iranian:xs?asra-Pa?wan زبان فارسی میانه در عصر اسلامی وسیلهی مؤثری در انتقال فرهنگ ایرانی به دارالعلم بغداد و جهان اسلام بود.
نتیجه براساس آنچه گذشت،میتوان نتیجه گرفت که: در عهد باستان زبان فارسی عامل اصلی ارتباط فرهنگی ایرانیان با سایر ملتها بوده،به علاوه تمدن و فرهنگ ایرانی به عنوان فرهنگ و تمدن برتر، بسیاری از واژگان خود را به عنوان وامواژه وارد زبانهای دیگر ساخته است."