چکیده:
یکی از شاعران و عارفان و صوفیان به نام قرن نهم هجری، خاتم الشعرا مولانا عبدالرحمن جامی است. جامی در مثنوی سلسلهالذهب، بزرگترین مثنوی در مجموعه ی هفت اورنگ، از دو سرچشمه ی قرآن و حدیث بهره ها برده و از روش های گوناگون برای نشان دادن تبحر خود در آیات قرآن و احادیث و استشهاد به آن ها، استفاده کرده است. چنانکه پراکندگی آیات و احادیث در سه دفتر این مثنوی یکسان نیست، اکثر این اشارات در دفتر اول و تعداد کمی در دفترهای دوم و سوم به کار رفته اند، کاربرد این روش ها هم یکسان نیست، بیشترین این اشارات به روش اقتباس، تحلیل و تلمیح به کار رفته است که در این گفتار بررسی شده اند. سلسلهالذهب آیینه ای صاف و روشن و نمون ای است کامل از تجلی آیات و احادیث.
خلاصه ماشینی:
"مجلهی مطالعات ایرانی مرکز تحقیقات فرهنگ و زبانهای ایرانی دانشگاه شهید باهنر کرمان سال چهارم،شمارهی هشتم،پاییز 1384 تأثیر قرآن و حدیث در مثنوی سلسلة الذهب جامی* دکتر ناصر محسنینیا استادیار دانشگاه شهید باهنر کرمان سمیه رضاییزادهزنگیآبادی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی چکیده یکی از شاعران و عارفان و صوفیان بهنام قرن نهم هجری،خاتم الشعرا مولانا عبد الرحمن جامی است.
2-تأثیر قرآن و حدیث در سلسلة الذهب و نمونههایی از آنها 1-2-قرآن جامی نیز چون نیاکان پاکاندیش خویش در آثار خود،بهخصوص مثنوی سلسلة الذهب،از دو منبع مهم و الهامبخش قرآن و حدیث بهرهها برده و آن را جایگاهی برای تجلی هرچه بهتر این دو منبع درخشان قرار داده است.
برای نمونه به چند مورد اشاره میشود: مپسندم از آن صحیفه خجل#{/یوم نطوی السماء کطی السجل/} (بیت 142) مصراع دوم اقتباس است از آیهی 104 سورهی انبیاء.
جامی تنها به اشارهی به آیات قرآن و درج آنها و مفاهیمشان در ابیات بسنده نکرده،بلکه هرجا که فرصتی دست داده،آنها را تفسیر و تأویل نیز کرده است: معنی{/انما یرید الله/}#آن بود پیش عارف آگاه که خدا را ز لوث رجس و فساد#هست تطهیر اهل بیت مراد نیست پوشیده بر اولو الافهام#که بود رجس بدترین آثام چون بود رجس زلت و عصیان#نیست تطهیر آن به جز غفران پس همه اهل بیت مغفورند#وز عقوبات آخرت دورند (ابیات 2982-2978) که تفسیر و تأویل آیهی 33 سورهی احزاب است.
در ذیل برای نمونه به چند مورد اشاره میشود: انما الخیر کله بیدیک#لکن الشر لا یعود الیک (بیت 1086) تحلیل تحلیلی است از حدیث:«الخیر کله فی یدیک و الشر لیس الیک»(صحیح مسلم،کتاب مسافرین،201،به نقل از نقد النصوص جامی،ص 319)."