چکیده:
در این مقاله سعی شده که به ضرورت و اهمیت ادیان بزرگ آسمانی،به ویژه دو دین اسلام و زرتشتی،پرداخته شود و اثرات متقابلی که این دو بر یک دیگر دارند،مورد بررسی قرار گیرد. با وجود اهمیت بررسی نقش ادیان و در حیات اجتماعی بشر،لازم است این نوع بررسی از دیدگاه جامعهشناختی صورت گیرد تا زوایای تاثیر ادیان بزرگ الهی و آسمانی بهطور صریحتر و مشخصتری تبیین گردد. این مقاله،همچنین،به دنبال عناصر مهم مشترکی است که میان ادیان زرتشتی و اسلام وجود دارد و در نهایت،به دنبال آن است تا نشان دهد که مبانی نظری دین اسلام را عناصر سهگانهای اساسی زرتشتی(پندار نیک-گفتار نیک-کردار نیک)تشکیل میدهند.
خلاصه ماشینی:
"البته به مسألهی اول،بهطور عمده میپردازیم؛زیر بر این نکته تاکید داریم که وجود عناصر مشترک فراوان میان ادیان اسلام و زرتشتی به پایداری و برجستگی آنها در طی قرون و اعصار متمادی کمک فراوانی نموده است.
در مورد خود زرتشت(پیامبر این دین)و زادگاه او،این اعتقاد وجود دارد که وی از مردم شمال شرقی ایران بوده است.
7-برخی تعالیم مهم زرتشت و مقایسهی آنها با اسلام قبل از پرداختن به برخی تعالیم مهم زرتشت،به این نکته لازم است اشاره شود که در قضاوت کلی دربارهی آیین زرتشتی،اکثر مورخان معتقدند کمتر شخصیتی مانند زرتشت وجود داشته که عقایدش مورد بحث طبقات مختلف قرار گرفته باشد و البته این مباحث آنطور که باید و شاید ماهیت تعالیم و عقاید زرتشت را روشن نکرده است: 1)زرتشت پیروان دین راستی و راه حق را عاملین به 3 اصل مهم پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک میدانست.
میتوان گفت:این سه اصل،مبانی نظری دین اسلام را تشکیل میدهند،زیرا در کتاب آسمانی ما مسلمانان(قرآن)تمامی سورهها و آیهها،به نوعی در ارتباط مسلم و مستقیم با این سه اصل هستند و در مورد بالا نیز قرآن معادل راستدین، واژهی"مسلمون"و برای پیروان دروغ"منافقون"آورده است.
البته هدف اصلی این دین در درجهی اول،پیوند دایم انسان با خدای خویش است و کارآیی هر دینی،این موضوع مورد توجه بوده است که اثرات متقابل و متناسب ادیان بر یک دیگر به پیشرفتهای چشمگیر جوامع،هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی،کمک شایانی نموده است و در این امر در مورد جامعهی ایرانی که هم با زرتشت و هم اسلام آشنایی طولانی و تاریخی داشته است،صادق است."