چکیده:
یکی از مهمترین ویژگیهای انسان اراده و اختیار اوست. اکثر متفکران نسبت به وجود این
ویژگی در انسان تردیدی نداشته و آن را امری بدیهی میدانند ولی در مورد معنا و
حقیقت آن اختلاف نظر دارند.
با توجه به اهمیت اراده به عنوان مبدأ فعل، شناخت معنای آن و علل و عواملی که در
شکلگیری آن مؤثر است، ضرورت دارد. در واقع با توجه به اینکه چه معنایی از اراده در
نظر گرفته میشود، نگرش انسان در حوزههای مختلف علوم انسانی شکل خاصی مییابد.
گروهی اراده را از سنخ ادراک میدانند، برخی آن را از جنس شوق و میل در نظر
میگیرند و گروهی نیز آن را امری غیر از علم و میل میدانند و در واقع یک تعریف
سلبی ارائه میدهند. این اختلاف آراء در نوع نگرشی که در موضوعات مختلف علم اخلاق،
معرفت شناسی، علوم اجتماعی و علوم سیاسی ... دارند، مؤثر است.
در این مقاله سعی شده است دیدگاههای مختلف کلامی و فلسفی در مورد معنای اراده
انسان ارائه و سپس با بررسی جایگاه اراده در فرآیند شکلگیری فعل ارادی معنای
مناسبی از میان معانی مطرح شده، انتخاب گردد.
خلاصه ماشینی:
"لذا در ادامه چنین میفرمایند: «پس از روشن شدن این مطلب بدان که عزم و اراده و تصمیم و قصد از افعال نفس است و مانند شوق و محبت نیستند که از امور انفعالی باشند پس مبدأ اراده و تصمیم، خود نفس است و این مبدئیت نه به واسطه آلات جرمانی و جسمانی است که محتاج به واسطه باشد بلکه نفس انسان اراده، و قصد را بدون آنکه واسطه جسمانی داشته باشد ایجاد میکند و هر چیزی که این چنین باشد و بدون واسطه از نفس صادر شود نه تنها احتیاج به اراده زائد که میان نفس و آن چیز واسطه شود، ندارد بلکه چنین وساطتی امکان پذیر نیست و نفس با همان علم و شعوری که در مرتبه ذاتش دارد، اراده و قصد و تصمیم را ایجاد میکند که نفس نیز مانند همه فاعلهای الهی اثر خودش را در مرتبه ذاتش به گونهای برتر و شریفتر و کاملتر دارا است و نسبت به اراده نیز همین حال را دارد، چیزی که هست آن است که چون نفس مادامی که تعلق به بدن خاکی دارد و در بند زندان طبیعت است و تجرد کامل خودش را باز نیافته است، در معرض تغییرات و تبدلات قرار میگیرد و گاهی فاعلیت دارد و گاهی ندارد و زمانی عزم و اراده دارد و زمانـی ندارد و لازم نیست که بـه طور دائم فعال و یـا دائما عالم و صاحب عزم باشد (موسوی الخمینی، 1362، ص 111-112)."