چکیده:
مبحث وجود منبسط از فروع و لوازم پذیرش دیدگاه وحدت شخصی وجود است. دیدگاهی که از
جانب غالب عرفی نامدار اتخاذ گشته و مورد سوءفهمهی بسیاری در طول تاریخ واقع شده
است. مدعی این دیدگاه آن است که وجود حقیقی همان وجود حق تعالی است و ماسوی از
هستی برخوردار نیستند. برداشت نادرست از این دیدگاه که منافی با ارسال رسل تلقی شده
است، آن است که عرفا هر آنچه را که غیر از وجود خداوند است، نیست و معدوم می دانند.
حال آنکه عرفا با تقریر خاصی که از وحدت و یگانگی وجود دارند و با طرح مبحث وجود
منبسط زمینه برخورداری ممکنات از تحقق را مطرح میکنند. در بحث حاضر نخست به عرفا و
حکما از وحدت شخصی وجود پرداخته شده، سپس مسأله وجود منبسط مطرح میگردد و پس از آن
مبحث تشکیک در ظهورات که فرع بر بحث وجود منبسط است و در فهم نحوه تقرر و تحقق
ممکنات نقش تعیین کنندهی دارد، مورد ملاحظه قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"در مجموع غالب عرفی نامدار اسلامی ـ حتی پیش از دوره ابن عربی البته نه به صورت مدون و منظم ـ معتقد بودهاند که در عالم یک وجود حقیقی محقق است که آن وجود حقیقی، از آن خداوند است و ماسوی او امور اعتباری و مجازی میباشند، البته به این معنا که تحقق بالاصالة در عالم ندارند و اگر هم تحققی برای آنها لحاظ میشود، به واسطه آن است که ظهور وجود خداوند هستند.
ملاصدرا در این زمینه میگوید «و هر آنچه در عالم وجود به نظر میرسد که غیر از وجود واجب است، همانا از ظهورات ذات آن و تجلیات صفات آن است که در حقیقت عین ذات آن میباشد؛ همان طور که عرفا به این مطلب صراحت کردهاند: آنچه که غیر خدا یا عالم نامیده میشود، نسبت به وجود حق هم چون سایه برای شخص هستند» (همو، ص 292).
ملاصدرا با توجه به بحث تجلی و به تبع عرفا در مباحث پایانی علت و معلول به طرح مبحثی میپردازد که در آن برای وجود، سه مرتبه لحاظ میکند: «اگر حقیقت وجود به این شرط اخذ شود که چیزی با آن نباشد، نزد صوفیه به مرتبه احدیت معروف است و اگر به شرط شیء اخذ شود، یا به شرط جمیع اشیای لازمه آن ـ کلی و جزیی ـ یعنی اسما و صفات اخذ میشود که همان مرتبه الهیه است که نزد این طائفه مرتبه واحدیه و مقام جمع نامیده میشود و این مرتبه به اعتبار ایصال به مظاهر اسما که همان اعیان و حقایق هستند..."