چکیده:
درک کودکان از ذهن یا آنچه که بعنوان تئوری ذهن خوانده میشود در طی دو دههی اخیر تحقیقات زیادی را در حیطهی روانشناسی تحولی به خود اختصاص داده است.در ادبیات جدید تئوری ذهن،اعتقاد بر این است که انسانها به عنوان موجوداتی اجتماعی مجهز به قابلیت خاصی جهت درک دیگران میباشند.اعتقاد بر اینست که این توانایی ماهیتی حیطه-اختصاصی دارد.این قابلیت که تئوری ذهن خوانده میشود اشاره به توانایی انسانها در نسبت دادن حالات ذهنی به خود و دیگران دارد.با درک ذهنیگرایانه از رفتارها،فرد میتواند رفتارهای دیگران را درک،تبیین و پیشبینی نماید.تکالیف باور کاذب جهت اندازهگیری توانایی تئوری ذهن مورد استفاده قرار میگیرند.تحقیقات نشان میدهند که کودکان در حدود چهار-پنج سالگی قادر به پاسخگویی صحیح به این ازمونها میباشند.بر این اساس استدلال میشود که کودکان قبل از این سنین،فاقد درک رشدیافتهای از ذهن میباشند.رویکردهای نظریه-نظریه،پیمانهای و شبیهسازی چگونگی فرایندها و تحولات تئوری ذهن را مفهومسازی کردهاند. در مقالهی حاضر چگونگی تبیین رویکردهای فوق از فرایندها و تحولات تئوری ذهن مورد بحث قرار میگیرند.
خلاصه ماشینی:
تحت تأثیر پژوهشهای تئوری ذهن در حیوانات نخستین،این موضوع که آیا کودکان و خردسالان قادر به استفاده از حالات ذهنی در توضیح و تفسیر رفتار دیگران هستند یا خیر و نیز چگونگی و زمان دستیابی به تئوری ذهن (TOM) در طی رشد،مورد توجه گستردهء پژوهشگران در روانشناسی تحولی قرار گرفته است(فلاول 9991).
تکلیف‘‘باور کاذب''مستلزم این است که کودک بتواند حالات ذهنی را به دیگران نسبت دهد(در مورد مثال فعلی،کودک باید بتواند باور غلطی را که‘‘شکلات در محل A میباشد''را به مریم نسبت دهد و سپس رفتار او را پیشبینی کند که مریم برای یافتن شکلات،جایی را جستجو میکند(محل A )که الآن شکلات آنجا نیست.
بر این اساس،اعتقاد بر این است که ظهور درک باور کاذب،که با که با موفقیت در تکالیف باور کاذب نشان داده میشود بیانگر توانایی تئوری ذهن (TOM) کودکان میباشد (آستینگتن3و گاپنیک4،1991،پرنر،رافمن5و لیکام6،4991)...
منظور پژوهشگران نظریه- نظریه از اصطلاح تئوری ذهن (TOM) این است که کودک از نظریهاش درباره دنیای ذهنی که یک مجموعه از مفاهیم انتزاعی و بهم پیوسته از حالات ذهنی میباشد جهت توضیح و پیشبینی رفتار استفاده میکند.
برخلاف رویکرد نظریه-نظریه که رشد تئوری ذهن (TOM) را تغییر در نظریهء کودکان از حالات ذهنی(تمایلات و باورها)میداند،نظریه شبیهسازی پیشنهاد میکند که تحولاتی که در درک کودک از دیگران به وقوع میپیوندد،میبایست در ارتباط با تحولاتی در نظر گرفته شود که در توانایی شبیهسازی رخ میدهد.
در مدل مکانیسم تئوری ذهن/پردازشگر انتخابی (TOMM/SP) اعتقاد بر این است که تئوری ذهن (TOM) کودک سه ساله قادر به بازنمایی محتوای باور افراد-حتی باور کاذب-میباشد.