خلاصه ماشینی:
"اندیشهء منحصر به فرد دولت بوش از آسیای مرکزی و خاورمیانه طی این دوره یافتن و حمایت از رهبران و رژیمهای هواخواه سیاستهای آمریکا و منش دموکراسی میباشد.
در این راستا،طرح آمریکا جهت کنترل روسیه و چین در آسیای مرکزی،اهمیت بسیار به قرقیزستان داده که اگرچه فاقد منابع طبیعی میباشد ولی از موقعیت مههم ژئوپلتیک برای کنترل روسیه و چین بهرهمند است.
این موضوع در جای دیگر بررسی شده1،اما جهت توضیح دموکراسی در آسیای مرکیز کمونیست،دو جنبه متفاوت باید عنوان گردد:یکی از طرف قرقیزستان و قزاقستان ارائه میشود که«اقتدارگرایی شدید»نام دارد.
در مقایسه با فضای جغرافیایی-فرهنگی،به ویژه با ترکمنستان و ازبکستان،قرقیزستان تحت رهبری آقایف موقعیتی ویژه را دارا بود و از بیشترین انعطاف در رعایت حقوق بشر و جنبههای دموکراتیک بین تمامی کشورهای آسیای مرکزی برخوردار بود.
این واقعیت که قرقیزستان تحت اقتدار آقایف یک عضو فعال سازمان همکاری شانگهای بوده استمیبایست مورد ملاحظه دولت بوش به عنوان تغییر دیدگاه آقایف به سوی واشنگتن قرار گرفته باشد.
اغلب ناظران معتقدند که یکی از اهداف اصلی سازمان همکاری شانگهای به عنوان یک متوازنکننده در مقابل آمریکا ابزاری جهت پرهیز از بحرانهایی است که اجازه میدهند ایالات متحده در مناطق نزدیک روسیه و چین دخالت مینماید.
دیدگاه وال استریت ژورنال در مورد تحول قرقیزستان به لحاظ نزدیکی این روزنامه به محافل دولتی آمریکا نقش آمریکا در انقلاب قرقیزستان را چنین ترسیم مینماید:قرقیزستان جایگاه خود را در نمایش دموکراسی و آزادی تحت رهبری بوش بدست آورده است.
همکاری نزدیک از طرف دولت آمریکا با رژیمهای کنونی آسیای مرکزی به مشروعیت و تحیکم حاکمیت این جمهوریها به موازات مشروعیت و تحکیم دموکراسی و حقوق بشر مساعدت مینماید."