خلاصه ماشینی:
"درک سیاست خارجی تنها زمینههای مربوط به منافع ملی،امنیت ملی و ژئوپلتیک را دربرنمیگیرد،بلکه هر تصمیم سیاست خارجی مبتنی بر یک الگوی ذهنی و تعریفی است که در جامعه در مورد جهان پیرامون وجود دارد و این ذهنیت در نتیجه تجربههای مثبت و منفی ارتباط با محیط خارجی و براساس قواعد رشد تفکر اجتماعی شکل میگیرد.
از نظر نگارنده کتاب سیاست خارجی روسیه،مفهوم منافع ملی در آگاهی سیاسی روسیه قرن 61 به وجود آمد و خرات خارجی،ساختار منافع ملی روسیه قرن 81 را تعیین میکرد منافع ملی این دولت عبارت بودند از:تثبیت نهایی سیاسی مرزهای کشور،تأمین تمامیت ارضی و امنیت کشور،تأمین دسترسی آزاد به اقیانوس جهانی و فراهم کردن استقلال اقتصادی و شرای مناسب خارجی برای توسعه اقتصادی.
سایر مباحث کتاب به سیاست خارجی روسیه در قبال اوکراین،بالکان،آمریکا،جامعه اروپای غربی،اسیای مرکزی و قفقاز،شرق و جهانی شدن پرداخته و در آن کوشش شده است تا با استفاده از تحولات تاریخی روابط روسیه و این کشورها و مناطق و روند شکلگیری آگاهی ملی و تفکر ملی روسی در قبال آنها،موضوع تحلیل شود.
در بحث روابط با اوکراین با اشاره به جدایی دردناک این سرزمین و شکلگیری تدریجی خودآگاهی ملی اوکراین متأثر از فرهنگ یونانی-بیزانسی و کاتولیک لاتین،اعتراف میشود که کلیشههای مستحکم ذهنی،افسانهها و احکام ایدئولوژیک دوره شوروی و احساس هویت اروپایی در این کشور یک واقعیت انکارناپذیر است که روسیه امروز باید آن را بپذیرد.
از این نگاه،تنها از سال 7191 است که سیمای آمریکا دگرگون میشود و در حال حاضر نیز کلیشههای ذهنی دوره جنگ سرد همراه با اقدامات این کشور در فضای اوراسیا، موجب شده تا افکار عمومی روسیه،آمریکا را به عنوان رقیب اصلی روسیه در نظام مناسبات بین المللی تلقی کنند."