چکیده:
پس از احسیای مجدد روزنامهنگاری در جمهوری فدرال آلمان،به ندرت کسی نسبت به مسایل مربوط به اخلاق حرفهای روزنامهنگاری علاقهای از خود نشان داده است.سیاستمداران به قانونگذار اعتماد میکردند و معتقد بودند قانونگذار، قوانین و وظایف رسانههای چاپی را با الگوی«وظیفهء عمومی»که در قوانین مطبوعات ایالتی تنظیم شده است،به خوبی مورد سنجش قرار داده است. اتحادیههای روزنامهنگاری در این مورد شک داشتند که تحقیق دربارهء اخلاق،بتواند به صورت«اسب تروا»به منظور محدود ساختن آزادی مطبوعاتی عمل کند.ناشران نیز از این میهراسیدند که قوانین مربوط به اخلاق شغلی به محدود شدن آزادیهای تصمیمگیری آنها بینجامد. هنگامی که از شورای مطبوعات-که به سال 1956 تأسیس شد و از«دستور العملیهای روزنامهنگاری برای شغل روزنامهنگاری»که این شورا تنظیم کرده بود و بعدها طرح آن ریخته شد- سخن به میان میآمد،احکام صادره از سوی این شورا به جهت فقدان قدرت اجرایی،لاف و گزاف «ببر بیدندان»تلقی میشود.حتی کارشناسان رسانهها که از روزنامهنگاران عملی انتقاد میکردند و 2Lتعدادشان اندک نیز نبود،خود را از جریان کنار کشیده بودند.آنان خود را به این موضوع سرگرم کرده بودند که نحوه عملکرد رسانههای جمعی را به صورت تجربی مورد تحقیق قرار دهند و درک آن را بیاموزند.حتی در تدریس روزنامهنگاری هم، «اخلاق شغلی»بهعنوان یک قانون کار روزنامهنگاری تلقی نمیشد و تا به امروز هم هیچ کتاب مرجعی وجود نداشته است که ویژگیهای شغل روزنامهنگاری را براساس معیارهای شغلی توصیف کند.1 پیش از آنکه در مورد رخدادهای آغاز دههء هشتاد سخن گفته شود که به نحوی بارز موجب شکلگیری بحثی عمومی دربارهء اخلاق روزنامهنگاری در آلمان شدند،باید طرحی از مرزهای قانونی آزادی عقیده،اطلاعات و مطبوعات در جمهوری فدرال آلمان ارائه دهیم
خلاصه ماشینی:
"01 اساس قضاوت در مورد رفتار روزنامهنگاری،«مجموعه قوانین مطبوعاتی» است که توسط شورای مطبوعات طرحریزی شده و شامل دستورالعملهایی برای کارهای انتشاراتی میشود که معیارهای تعیین شدهء قانونی را عینیت میبخشند یا کامل میکنند.
41 «هرمان مین»،رییس هیأت مدیره فدرالی اتحادیه روزنامهنگاری آلمانی و عضو سابق شورای مطبوعات آلمان،به این پرسش را که آیا از زمان به وجود آمدن شورای مطبوعات و فعالیت آن،وضعیت اخلاقی شغلی در مطبوعات بهبود یافته است،چنین پاسخ میدهد:«اشاره به موارد حاد نقض مجموعه قوانین مطبوعاتی بهویژه در سالهای اخیر،ما را به این پاسخ رهنمون میشود که همهچیز به جای آنکه بهتر شود،بدتر شده است.
81 انسان از خود میپرسد آیا سطور فوق ارتباطی با ارائهء اطلاعات یا وظیفهء اطلاعرسانی دارد؟تنها در این صورت است که میتوان فهمید،چرا«وینفرید تابالری»،رییس پلیس جنایی«لوبک»،پرسیده بود:«آیا به راستی این طور است که اعلان مجازات علیه روزنامهنگاران،تنها راه چاره است؟»91 زیر پا گذاردن اصول اخلاقی در تبلیغات از اینها گذشته،حوزهء دیگری که در آن روابط جدال برانگیز قانون و اخلاق مطرح میشود،تبلیغات در رسانههای جمهوی فدرال آلمان است که به اختصار به آن میپردازیم.
خلاصه کلام پس از آنکه به مهمترین اصول قانونی و اخلاقی پرداختیم و مراعات آنها را در عملکرد مطبوعات که اغلب به دشواری صورت میگیرد،توصیف کردیم،اکنون برخی پرسشها هنوز باقی است،بهویژه اینکه چرا اخلاق در رسانههای چاپی تا این حد نادیده گرفته میشود؟ «ولفگانگ دو نرباخ»طی یک سلسله تحقیقات تجربی در مورد معضل اخلاقی در رسانهها با قیاسی بینالمللی در سال های 1991 و 2991،006 روزنامهنگار اهل آلمان، انگلستان و ایتالیا را مورد پرسوجو قرار داد."