چکیده:
نزدیکه به 160 سال از آغاز به کار اولین روزنامه در ایران میگذرد.در تمامی این سالها بیشتر روزنامهنگاران، ندای آزادی سر دادند و حقوق مردم را فریاد کردند،ولی کسی پیدا نشد که سنگ حقوق آنها را به سینه بزند. خوب این هم نوعی تقسیم کار در جامعهء ایران است و مصداق بارزی برای این ضرب المثل معروف که«کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد». «روزنامهنگار ایرانی»-با همهء بار معنایی که هریک از کلمات این عبارت دوکلمهای داراست-از مشروطه تا امروز،همواره همهء خطرها را به جان خریده و خود را سپر بلای دیگران کرده تا آنها به حقوق حقهء خود برسند اما کمتر موقعیتی پیش آمده تا سطرها و ستونها و صفحات روزنامهها و مجلهها،به محلی برای نوشتن«عرض حال» روزنامهنگاران تبدیل شود.یک روزنامهنگار نه چندان جوان میگفت،در همین سالهای اخیر شاهد بوده است که جمعی از روزنامهنگاران شاغل در یک روزنامه،با چه مشقتی توانستهاند موافقت مسؤولان روزنامهء خودشان را برای چاپ درخواست جمع کثیری از روزنامهنگاران برای سخت و زیانآور شناخته شدن حرفهشان جلب کنند و این یعنی همان آب خوردن کوزهگر از کوزه شکسته.هرروز درخواستهای دیگران را چاپ کنی و گاه برای احقاق حق یک مظلوم،با محکمه و عدلیه سروکار پیدا کنی ولی کسی را نداشته باشی که از ابتداییترین حقوقت دفاع کنی! وضعیتی ازایندست به اضافهء مشکلات مربوط به پایین بودن دستمزدها،نبود امنیت شغلی،پایین بودن منزلت اجتماعی و دیگر دلایل«برون سازمانی»و«درون سازمانی»مؤثر بر حرفهء روزنامهنگاری باعث شده است تا روزنامهنگاری به عنوان«یک شغل پردردسر»و البته«بدون جیره و مواجب»در بین روزنامهنگاران،دانشجویان روزنامهنگاری و همچنین جمع قابل توجهی از مخاطبان شناخته شود. تصویری اینچنین از این حرفهء مقدس که از گذشتههای دور تاکنون همواره وجود داشته باعث شده است تا تحریریهها،کمتر شاهد حضور مداوم و طولانیمدت روزنامهنگاران باشند.تحریریهها دائما در حال تغییر چهره هستند.افراد دمبهدم عوض میشوند.آنکه امروز در این تحریریه به عنوان یک نیروی جدید آغاز به کار میکند، دیرزمانی در نشریهای دیگر قلم میزده و آنکه جایگزین او در آن تحریریه شده نیز وضعیتی مشابه دارد.نشریات دائما در حال ربایش نیروهای یکدیگرند و در این میان آنکه«پولش بیش است»،حتما در بازار خرید و فروش نیروی انسانی،گرانسنگها را با خود خواهد برد. آیا هیچ فکر کردهاید که به کجا داریم میرویم؟یکی از روزنامهنگاران میگفت ما کمکم داریم وضعیتی مشابه ورزشکاران حرفهای و مخصوصا فوتبالیستهای باشگاهی را پیدا میکنیم.دائما در حال نرخگذاری روی عملکردمان هستند.روزنامهء تازهای تأسیس میشود یا در شرف تأسیس است،چارهای ندارد جز خریدن یاز تازه و برای این خرید، تنها محل مناسب،تحریریهء دیگر روزناههاست.او خود میگفت البته اشکالی ندارد که شرایط بازار،بر کار روزنامهنگاران نیز حاکم شود.اما این حق مسلم روزنامهنگار است که لا اقل جایی مثل فدراسیونهای ملی و منطقهای و بین المللی ورزشی که ناظر بر خرید و فروشهای فوتبالیستها هستند نیز ناظر چنین دادوستدهایی باشند تا احیانا نه حقوق باشگاههای مطبوعاتی(یا همان نشریات)،ضایع شود نه کسی قادر باشد حق و حقوق روزنامهنگار را نادیده بگیرد. خلاصه اینکه تا سایهء تشکیلاتی را که خود ساختهایم و باور داریم بر بالای سر خود حس نکنیم،فریادهای تک تک روزنامهنگاران برای دستیابی به دستمزدهای عادلانه،بیمه،مسکن،امنیت شغلی و...صداهای ضعیفی است که تندبادهای جاری مانع رسیدن آنها به گوشهای شنوا خواهد شد.به دوروبرتان بنگرید.چند درصد همکاران امروزی شما،یاران قدیمیاند؟حتما دیگرانی را به یاد دارید که روزنامهنگاری را بوسیدهاند و کنار گذاشتهاند؟خیلیها تا ماندن نیاوردند،خیلیها چند پیشه شدند،خیلیها علیرغم استعدادهای فراوان به جای افزایش مهارتها و آگاهیهایشان سر از ناکاجاآبادهایی درآوردهاند که روزگاری حتی حاضر نبودند کلاه افتادهشان را از آنجا بردارند.اما امروز آنچنان در این وادی غرق شدهاند که همهچیز را از یاد بردهاند. بسیاری دیگر به خاطر تأمین رزق و روزی خانواده تن به کار در چند نشریه دادهاند و عملا به ماشینهای تولید انبوه مطلب تبدیل شدهاند. حاصل کلام اینکه،امروز در میان این نابسامانیها،تشکلهای صنفی و مهمتر از همه انجمن صنفی روزنامهنگاران پا به میدان گذاشته است تا به یاری روزنامهنگاران،اوضاع را سامان بخشد.ما نیز مهمترین مسائل موجود در عرصهء تشکل صنفی خبرنگاران را در قالب سه سؤال زیر با جمعی از روزنامهنگاران،سردبیران و مدیران مسؤول نشریات در میان گذاشتهایم: 1.انجمن صنفی روزنامهنگاران،باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا فراگیر تلقی شود؟ 2.مهمترین مشکل صنفی روزنامهنگاران ایرانی چیست؟از انجمن صنفی برای رفع این مشکل چه انتظاری دارید؟ 3.آیا صلاح است که مدیران مسؤول و صاحبان امتیاز نیز عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران شوند؟ آنچه در ادامه میخوانید پاسخ روزنامهنگاران به سؤالهای ماست:
خلاصه ماشینی:
"نظر شما به عنوان مدیر مسؤول و صاحب امتیاز و همچنین عضو هیأت مؤسس انجمن صنفی روزنامهنگاران چیست؟ *این بیشتر مشکل دیدگاه آدمهاست که اگر بخواهند با نگاه کارگری،کارفرمایی به این مسایل نگاه کنند،مشکل پیدا میکنند؛آثار و نتایج مجمع عمومی انجمن نشان داد که هیچ مدیر مسؤولی عضو انجمن نخواهد بود و مشخص شد که مدیران مسؤول،تنها به عنوان عناصری که مسبب شکلگیری اجتماع اولیه بودند،مطرح هستند و در ادارهء انجمن نقشی ندارند.
از کارهایی که پس از آن انجام شد،گرفتن کارت 27 نفر از خبرنگاران از اتحادیهء جهانی بود و از کارهایی که در دست اقدام است، شخص خود ترجیح دهد؛سعی کند هراز چندگاهی،نتایج جلسهها و فعالیتهای خود را به اطلاع روزنامهنگاران برساند،از مشکلات آنها مطلع شده،برای حل مشکلات آنها تلاش نماید؛ضمن آنکه هریک از اعضای انجمن دارای نگرش و خط سیاسی خود هستند،انجمن صنفی باید نمایانگر منافع و مصالح جمعی صنف خود بدون گرایش انجمن به جناح،نگرش یا خط خاصی باشد؛به عنوان یکی از مهمترین نهادهای جامعه مدنی، ضروریست با توجه به ابزارهای نظارتی مطبوعات در صدد قانونمند ساختن هرچه بیشتر جامعه برآید؛در افزایش دانش حرفهای اعضای صنف خود بکوشد؛تلاش کند نقاط ضعف مطبوعات را در یک فرایند صحیح *مشترکان روزنامهنگاران(تحریریه مطبوعات)با مدیران مسؤول و صاحبان امتیاز آنها،بیشتر از اختلافات آنهاست و بر این اساس،میتوان نمایندهای از آنها را در انجمن صنفی روزنامهنگاران پذیرفت."