خلاصه ماشینی:
"ازاینرو،پیش از ادامه هر بحثی درباره تنوع انتقالها،بگذارید این قسمت را با این نتیجهگیری بپایان بریم که برای ردیابیهای تئوریک پدیده توسعه از طریق انتقال و جذب تکنولوژی،به ناچار به دستگاه نقدی نیازمندیم که خود حاصل نقد ظرفیتهای معنوی و اسطورههایمان است،چرا که چنین نقدی نیروی اصلی توسعه،یعنی تحول فرهنگی را در اختیار ما خواهد گذاشت.
تجربه قبلی این مؤسسات نشان داده است که تکیه به اعتبار حاصل از فروش مواد خام، به خصوص در درازمدت،اعتمادآفرین نیست و شاید به همین دلیل است که نسبت وام و انتقال سرمایه از دهه هشتاد قرن حاضر میلادی تغییر کرد،بهطوریکه در دهه شصت به ازای یک واحد انتقال سرمایه،نه واحد وام در اختیار کشورهای دارای اقتصاد مواد خام قرار داده میشد(حتی کمک بلاعوض جنسی هم وجود داشت)که اکثر این وامها یا مصروف خرید کالاهای مصرفی و سرمایهای میشد(هرچند که در اقتصاد مواد خامی به کالای سرمایهای نیز چون کالای مصرفی نگاه میشود)یا از طریق حسابسازی قدرتهای متمرکز حکومتی به هدر میرفت،درحالیکه از بعد از دهه هفتاد به ازای نه واحد انتقال سرمایه و تکنولوژی،تنها یک واحد وام در بازار منابع سرمایهای در جهان وجود دارد.
در اندیشههای حاصل از مفهوم انتقال تکنولوژی در اقتصاد مواد خامی نوعی جریان دفع تکنولوژیهای آلاینده و غیر انسانی به جهان سوم ملاحظه میشود،درحالیکه در روشهای حاصل از اعمال نظریه"توسعه مشترک" انجام این روشها هم ضد عملی و هم ضد اخلاقی تلقی میشوند.
تحول از نظام مبادلاتی مواد خام-کالای ساخته شده،به نظام مبادلاتیی کالایی و تکنولوژیک منجر به اعمال فشار زیادی برای تحقق برنامههای انتقال تکنولوژی و سرمایه به جهان سوم شده است و به همین دلیل، هیچ چارهای جز هدایت اقتصاد جهان سوم به سوی تأسیس یک بخش خصوصی قوی و مولد نیست."